۱۴۰۱ مهر ۱۰, یکشنبه

اعتراضات سراسری؛ «نامه تهدیدآمیز دفتر خامنه‌ای به مراجع تقلید»


جمعی از طلاب و مدرسین حوزه های علمیه در بیانیه‌ای اعلام کردند « این حکومت، هیچ نسبتی با اسلام ندارد»

اعتراضات خیابانی در شهرهای مذهبی قم و مشهد همانند سایر شهرهای ایران ادامه دارد. شماری از معترضان روسری‌ها را در این تجمعات برداشتند،علیه حکومت شعار دادند و در این شهرها صدای «آخوند باید گم بشه» به گوش رسید اما با گذشت دو هفته از این اعتراضات، علما و مراجع سکوت کرده‌اند و واکنشی نشان نداده‌اند.

با وجود انتقاداتی که از بی‌توجهی یا بی‌تفاوتی علما می‌شود، جمعی از طلاب و مدرسین حوزه‌های علمیه در شهرهای تهران، مشهد و قم در اطلاعیه‌ای اعلام کردند «از سوی دفتر آقای خامنه‌ای در قم که تحت مدیریت آقای مجتبی خامنه‌ای است به دفتر مراجع عظام تقلید، نامه تهدیدآمیزی ارسال شده تا مبادا در این ایام، واکنش انتقادی نشان دهند».

در این اطلاعیه گفته شده «در چند روز اخیر نیز در تکاپو افتاده‌اند تا با حربه نخ‌نماشده توهین به مقدسات، ذهن مراجع را مشوب نموده و از ایشان علیه اعتراضات، بیانیه بگیرند. تاکنون بسیاری از مراجع، مقاومت نموده و سکوت معناداری پیشه کرده‌اند، سکوتی که معنایی جز فریاد جدایی نهاد دین از نهاد سیاست ندارد».

طلاب و مدرسین در این اطلاعیه با بیان اینکه موضوع حجاب به یک «ابزار سیاسی» تبدیل شده گفته شده « به صراحتً اعلام می­‌کنیم که این حکومت، هیچ نسبتی با اسلام ندارد و اسلام را صرفاً دستاویزی برای حکومت­ کردن بر مردم کرده و برای بقای خود، هیچ ابایی از ذبح آن ندارد» و «هیچ­‌یک از صاحب ­منصبان تأثیرگذار و افراد دارای تریبون، مجتهد نیستند و تحصیلات حوزوی درخوری از جمله نفر اول حکومت، یعنی آقای علی خامنه­‌ای ندارد و به هیچ­وجه مجتهد محسوب نمی‌­شود».

با این حال، شماری از روشنفکران دینی براین باورند که سکوت علما در این برهه تاریخی ممکن است « به نقش و جایگاه روحانیت در بین مردم» صدمه جبران ناپذیری بزند. از این رو از آنان می‌خواهند «تا اندک آبرویی بر جاست بر چهره جائران آب دهان» بیفکنند.

از جمله، عبدالکریم سروش خطاب به روحانیون گفته است «مسلمانی هیچ‌گاه چنین خفیف و خجل نبوده است و با سکوت شما خوارتر و خجل‌تر خواهد شد».

در مقابل روشنفکران دینی، روحانیون حامی حکومت مانند علیرضا اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه، منتقدان را «روشنفکران بدلی» و دست‌پرورده «مستکبران» خوانده که به جان «اسلام راستین» افتاده‌اند و «با اسلام لیبرالیسم، تولید شبهه و شایعه می‌کنند».

همچنین محمدرضا میرتاج الدینی، نماینده مجلس و روحانی طرفدار حکومت خواستار «پاکسازی انقلابی افراد خائن به کشور و مردم » شده است.

علی خامنه‌ای، پس از رسیدن به مقام رهبری در یکی از نخستین سخنرانی‌هایش در تیرماه ۱۳۶۸ خطاب به روحانیون گفت «ندانستن حقایق جریانات عالم، مشکلات بزرگی را در این دویست سال برای ما (روحانیون) بوجود آورده» و ما برای اینکه حفظ شویم و«برد» با ما باشد نیاز به یک «عالم باهوش زرنگ دقیق» داریم و آنجا که غفلت کردیم «کلاه» سرمان رفته است و «نباید تسلیم ناآگاهی بشویم».

حاکمیت در این سال‌ها، دین و بقای حکومت را به هم گره زده و با کنترل حوزه‌های علمیه در عمل، خودش در جایگاه «عالم با هوش و زرنگ» و «بابصیرت» قرار گرفته است و کنترل حوزه‌ها را در دست گرفته است.

در این سال‌ها روحانیونی که نقش تائید کننده و حامی حکومت را داشته‌اند به مسند و مقامی رسیدند، امکانات مالی برای ساختن مدارس دینی بدست آوردند، رسانه‌ها بلندگوی آنها شد. حکومت جمهوری اسلامی مراجع تقلید حامی خود را عزیز داشته و در مقابل روحانیون منتقد را سرکوب کرده یا به حاشیه رانده است.

حکومت با استفاده از وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، دادگاه ویژه روحانیت، معاونت تهذیب در حوزه‌های علمیه (به نوعی معاونت تفتیش عقاید)، قطع شهریه و بیمه طلاب، روحانیون منتقد حکومت را تحت فشار قرار می‌دهد و تلاش می‌کند آنها را همراه یا مهار کند و کسانی که به اصطلاح سربه راه نشدند، زندانی شدند یا مجبور به مهاجرت و یا سکوت شده‌اند.

در چنین شرایطی پوشیده نیست که «یکی از مشکلات حوزه، وابستگی به حکومت و دولت است» و در این‌باره کسانی مانند مصطفی محقق‌داماد از روحانیون سرشناس و منتقد حکومت بارها هشدار داده‌اند ولی بی نتیجه بوده و به نظر امکان رها شدن از چنین شرایطی بسیار سخت شده است.

علما و اعتراضات

با سراسری شدن اعتراضات در ایران، یکی از انتقادهایی که در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود درباره علما و مراجع است. گفته می‌شود مراجع تقلید فقط نقشی در اعلام عید فطر و «میزان فطریه» دارند. طعنه نویسندگان این نوشته‌ها به این برمی‌گردد که این افراد به عنوان نماینده و چهره شاخص مذهبی در بین مردم شناخته می‌شوند و باید حافظ و حامی حقوق مردم باشند اما در برابر جان باختن معترضان سکوت اختیار کرده‌اند و حکومت نیز به نام اسلام و دین هر بلایی که بخواهد سر معترضان می‌آورد.

در روزهای اخیر کسانی مانند حسین نوری‌همدانی و ناصر مکارم شیرازی، از مراجع تقلید که نزدیک به حکومت هستند، بیانیه دادند و خواهان توجه مسئولان و شنیدن صدای معترضان شدند و گفتند « نقد و اعتراض حق مردم خصوصاً جوانان است» اما نوشته‌های آنها فراتر از توصیه نبود و جانب حکومت را رعایت کردند.

در این میان انتقاد اسدالله بیات زنجانی از مراجع تقلید، با واکنش تند رسانه‌های حکومتی مانند روزنامه کیهان روبرو شد. او به صراحت عملکرد حکومت را«نامعقول، نامشروع و غیرقانونی» دانسته است.

با وجود چنین اظهاراتی، به نظر می‌رسد بیشتر نگاه‌ها به واکنش کسانی مانند حسین وحید خراسانی و موسی شبیری از مراجع ارشد شیعه است، مراجع و روحانیونی که می‌توانند حکومت را تحت فشار قرار دهند و بخشی از جامعه مذهبی از آنها حرف شنوی دارند و با اشاره مراجع، می‎‌توانند از معترضان حمایت کنند یا به آنان بپیوندند.

حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر دین براین باور است که سابقه هزار ساله مراجع شیعه، نشان از محافظه کاری آنان دارد و این سابقه معطوف به دوران جمهوری اسلامی نمی‌شود و کسانی مانند آیت‌الله میرزا شیرازی و آیت‌الله خمینی که در مقابل حکومت وقت قرار گرفتند، استثنا بوده‌اند.

آقای اشکوری در سایت «زیتون» تاکید دارد «نهاد علما از آغاز شکل گیری همواره همدست و همداستان نهادهای قدرت به ویژه شاهان و امیران شیعی امامی بوده و به صورت گریزناپذیری حافظ منافع طبقه حاکم بوده و این بر محافظه‌کاری‌شان افزوده است».

«امروز، روز امتحان شماست»

ناظران می‌گویند کسانی که در خیابان‌ها شعار علیه حکومت سر می‌دهند، متولدین دهه هشتادی‌ هستند که با دین و دینداری بیگانه‌اند یا رابطه چندانی ندارند، این نسل تشابهی با نسل اوایل انقلاب ندارند و چشم به فرمان علما نیستند و سایر اقشاری که با جوانان و نوجوانان همراه شده‌اند از حکومت دینی «بریده‌اند» یا روزنه امیدی برای «اصلاح» نمی‌بینند. با این وجود با توجه به اهمیت مذهب در ایران نقش روحانیت همچنان در جامعه غیرقابل اغماض است.

عبدالکریم سروش، فیلسوف و روشنفکر شناخته شده دینی در واکنش به حوادث اخیر در نامه‌ای خطاب به علمای قم نوشته: « از خواب صبحگاهی برخیزید … و امروز روز امتحان شماست».

او خطاب به علما و مشایخ نوشته «از چه می‌ترسید؟ از اینکه بنای ستم بنیاد حکومت فرو ریزد؟ یا کرسی خواجگی و سریر سروری‌تان سرنگون شود؟».

آقای سروش اعتراضات را یک مقطع تاریخی خوانده و نوشته «روحانیت که اکنون به حاشیه تاریخ رانده شده، اگر جهدی نکند و با خلق، پیمانی تازه نبندد دو باره به‌ تاریخ راهش نخواهند داد. امروز این مردم به‌جان‌آمده سفینه نجات‌اند که هرکه از آن بیرون افتد غرقه و هلاک خواهد شد»

عبدالکریم سروش در دوم خردادماه ۱۳۸۹ نیز در پی انتخابات جنجالی سال ۸۸ در نامه‌ای از علما خواسته بود که با مردم باشند و حمایت از حکومت را «بی آبرویی» روحانیت دانسته بود.

آقای سروش گفته بود در شرایطی که «حتی در نوشتن رساله عملیه هم آزادی نیست و فتوا و فرمان حکومت مقدم است» چاره‌ ای جز مهاجرت نیست و نوشته بود « اگر دهانها را بسته اند پاها را که نشکسته‌اند».

با وجود این که مدیریت و شاکله حوزه‌های علمیه قم در دست روحانیون نزدیک به حکومت است اما روحانیونی هستند که با حکومت همراه نیستند چنانکه «مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم» که با حکومت فاصله دارد از جان باختن مهسا امینی انتقاد کرده و گفته بود «بی شک این دختر جوان، قربانی جهل و نادانی کسانی شد که دین خدا را درست در نیافته و یا آن را ابزار منافع خود ساخته‌اند».