۱۴۰۱ مهر ۲۱, پنجشنبه

هراس دشمن از زن مجاهد خلق


                               سخن روز

استمرار قیام سراسری مردم ایران وبخصوص پیشتازی«زنان جوان شجاع» دراین قیام چشم دنیاراخیره کرده.افکارعمومی جهان رابخضوع واداشته است؛تاآنجکه  روزنامهٔ بلژیکی نوشت:دربرابرزنان دلیرایرانی زانوبزنیم» (روزنامهٔ استاندارد بلژیک ـ ۱۸مهر ۱۴۰۱).

حتی سیاستمداران و دولتمردان کشورهای غربی که خود داعیه‌دار حقوق زنان هستند نیز اعجاب و تحسین خود را از حضور زنان ایرانی در قیام ایران پنهان نمی‌کنند و یکی پس از دیگری در قبال این پدیده موضع‌گیری می‌کنند و حمایت خود را «از آنچه زنان و دختران ایران انجام داده و می‌دهند» ابراز می‌نمایند (سخنگوی وزارت‌خارجه آمریکا ـ ۱۹مهر ۱۴۰۱).

بدیهی است پدیده‌یی این‌چنین درخشان و شگفت‌انگیز، نمی‌تواند امری خلق‌الساعه باشد یا در خلال این چند هفته خود‌به‌خود به‌وجود آمده باشد. مقاومت و پایداری زن ایرانی در برابر ارتجاع زن‌ستیز آخوندی یک ریشهٔ ۴۳ساله دارد و نمی‌توان آن را از پیشینه‌اش و از پیشتازان و الگوهایش در این ۵دهه که همان زن و دختر مجاهد خلق است جدا کرد.

حافظهٔ تاریخی ملت ایران از یاد نبرده و نخواهد برد که زنان و دختران مجاهد، از همان روزهای اول حکومت خمینی در خیابان‌ها و شهرهای سراسر ایران، چگونه با شکیبایی و پایداری شگفت‌انگیز در برابر وحوش چماقدار خمینی می‌ایستادند و با به‌جان خریدن حملات وحشیانه و تحمل کتک و تحقیر و زندان، خمینی پلید و کارکردهای جنایتکارانه او را افشا می‌کردند. پس از ۳۰خرداد و آغاز مقاومت انقلابی مسلحانه، باز هم این زنان و دختران مجاهد بودند که در صحنه‌های جنگ خیابانی در برابر پاسداران شرزه و در اتاق‌های شکنجه در برابر دژخیمان خمینی، درخشان‌ترین حماسه‌های مقاومت را آفریدند.

پس از آن هم زن مجاهد خلق را در همهٔ صحنه‌های مبارزه، از میدانهای جنگ رودررو با دشمن تا پیش بردن اهداف مقاومت در عرصهٔ سیاسی و دیپلماتیک و مهمتر از همه در سطوح فرماندهی و رهبری یک جنبش عظیم انقلابی، همه جا زن مجاهد خلق را حاضر و فعال و خلاق و رزمنده در صحنه می‌بینیم که چشم دوست و دشمن را خیره کرده است.

نقش زنان در هیچ جنبش انقلابی و آزادیبخش معاصر، قابل مقایسه با نقش و جایگاه زنان در سازمان مجاهدین خلق و جنبش مقاومت ایران نبوده و نیست که در یک کلمه خلاصه می‌شود و آن رهبری این جنبش است. بدیهی است که این جایگاه را کسی به‌زن مجاهد خلق اعطا نکرده است، بلکه آن را با رنج و خون و آگاهی و پرداخت مستمر بها طی ۵دههٔ گذشته کسب کرده است. این جایگاه در واقع پشتوانه و پیشینه و موتور محرک زن ایرانی است که اکنون حضورش در صفوف مقدم قیام و انقلاب چشمها را خیره کرده است.

اکنون رژیم زن‌ستیز آخوندی، درمانده در برابر «زن شجاع جوان ایرانی» که عملاً پیشران این قیام و این انقلاب است، می‌کوشد که رشتهٔ آن را با ریشه‌هایش و با الگوها و منشأ انگیزه و الهامش، یعنی زن مجاهد خلق قطع کند و می‌کوشد این هدف را چه مستقیم و چه به‌طور غیرمستقیم با کمک گرفتن از کسانی که خواسته یا ناخواسته در این مسیر قدم و قلم می‌زنند، پیش ببرد.

حرف رژیم و هم‌خطانش این است که مجاهدین حقی و جایی در این قیام و انقلاب نباید داشته باشند، چرا که این قیام بر سر حجاب و حول اعتراض به‌حجاب شکل گرفته در حالی که مجاهدین معتقد به‌حجاب هستند و زنان مجاهد خودشان حجاب دارند.

«مریم رجوی و این هزار و سیصد و خورده‌ای خانم که آنجاست حجابشان اجباری است... خب چطور شما حجابتان آنجا اجباری است ولی بچه‌های ما باید این‌جا بی‌حجاب باشند» (آخوند موسوی نماینده خامنه‌ای در جهاد کشاورزی ـ تلویزیون رژیم- ۱۹مهر)

و پاسدار دیگری در همان برنامهٔ تلویزیونی می‌گوید: روسری مجاهدین فقط یک یونیفرم منافقانه است» (پاسدار کشکولی سرکرده سپاه در لرستان ـ همان منبع)

یا خطاب به رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت و زنان مجاهد می‌گویند «در گردهمایی سالانه‌شان همه‌شان حجاب دارند خوب اقا یک سؤال بالاخره شما تکلیف تان را مشخص کنید».

البته اراجیف این آخوند و پاسدار لومپن، نازل‌تر از آن است که شایستهٔ پاسخ باشد، اما هدف و نقطهٔ کانونی این سفسطه و ترفند نهفته در آن شایان توجه است. هدف آن است که اولاً این قیام را به دعوای بی‌حجاب و باحجاب تنزل بدهند و این حقیقت را که با حجاب و بی‌حجاب حرفشان سرنگونی آخوندهاست در پس این ادعا پرده‌پوشی کنند و ثانیاً به‌زعم ابلهانه خودشان زن مجاهد خلق را با برابر نهادن حجاب مورد اعتقاد مجاهدین با حجاب اجباری رژیم از قیام و انقلاب دمکراتیک حذف کنند تا در گام بعد بتوانند قیام را سرکوب و نابود کنند. حال آن‌که کسی که از روز اول (یعنی از اسفند۵۷) در برابر حجاب اجباری خمینی قد علم کرد و در برابر شعار ننگین «یا روسری یا توسری» ایستاد و آن را به‌عنوان یک عمل ضداسلامی و ضدانسانی افشا کرد، مجاهدین بودند و این زنان و دختران مجاهد خلق بودند که در تظاهراتی که همان زمان زنان آزادهٔ میهنمان در اعتراض به‌حجاب اجباری ترتیب دادند، فعالانه حضور داشتند و با زنجیر کردن در گرداگرد این تظاهرات و سپر ساختن از بدنهای خود در برابر حملات چماقداران خمینی از زنان هموطنشان جانانه حفاظت کردند.

در تمام این سال‌ها نیز این زن مجاهد خلق بود که در مقام هدایت و رهبری جنبش مقاومت، پرچم آزادی زن و مرد ایرانی را به‌دست داشت و آن را از بسی کورانها و گردنه‌های هولناک عبور داد. این مریم رجوی بود که از روز نخست و در سخنرانیهای متعدد، از زنان، به‌عنوان «نیروی اصلی تغییر» در ایران نام برد. هم او بود که در گردهمایی سالانهٔ مقاومت ایران در ارلزکورت لندن در ۲۸خرداد ۱۳۷۵، به‌آخوندهای حاکم گوشزد و پیش‌بینی کرد: «شما هر چه از تحقیر و ستم و سرکوب و شکنجه و کشتار که در چنته داشتید، علیه زن ایرانی به‌کار گرفتید، اما مطمئن باشید که ضربه مهلک را از همان جایی خواهید خورد که اصلاً به‌حسابش نمی‌آورید، و ماهیت ارتجاعی‌تان اجازه نمی‌دهد که آن را به‌حساب آورید؛ مطمئن باشید که به‌دست همین زنان آگاه و آزاد و رها، بساط ستم شما در همه جا برچیده خواهد شد».