سخن روز
حملهٔ پهپادی بهیک پایگاه نظامی آمریکا در خاک اردن که منجر بهکشته شدن ۳نظامی آمریکایی و مجروح شدن دهها نفر دیگر شد، صفحهیی را در تحولات منطقه ورق زد
.رئیسجمهور آمریکا که معمولاً جانب احتیاط را در اشاره بهجنگافروزیهای رژیم در منطقه رعایت میکند، در واکنش به این حملهٔ مرگبار بر مسئولیت رژیم آخوندی انگشت گذاشت و گفت: «ما میدانیم این حمله توسط گروههای شبهنظامی افراطی تحت حمایت (رژیم) ایران که در سوریه و عراق فعالیت میکنند انجام شده؛ شک نکنید ما همه مسئولان این اقدام را مورد حسابرسی قرار خواهیم داد».
لوید آستین وزیر دفاع آمریکا نیز شبهنظامیان تحت حمایت رژیم ایران را مسئول این حمله دانست و گفت: «ما در زمان و مکان مناسب پاسخ خواهیم داد».
اما طرفهای سیاسی در واشنگتن از حزب جمهوریخواه و حتی برخی در حزب دموکرات، این موضعگیریها را کافی نمیدانند و دولت آمریکا را بهمنظور اتخاذ موضعی قاطعانهتر و اقدام عملی در قبال رژیم مورد انتقاد و تحت فشار قرار میدهند.
سناتور میچ مک کانل، رهبر جمهوریخواهان در سنای آمریکا گفت: «اکنون تمام جهان بهدنبال نشانههایی هستند که رئیسجمهور بالاخره آماده است از قدرت آمریکا استفاده کند تا رژیم ایران را مجبور بهتغییر رفتار کند؟».
مایک جانسون رئیس جمهوریخواهان کنگرهٔ آمریکا نیز گفت: آمریکا باید یک پیام شفاف بهسراسر جهان بفرستد که حملات بهسربازان ما قابلتحمل نخواهد بود».
سناتور لیندزی گراهام اعلام کرد: «من از دولت بایدن میخواهم که بهاهداف مهم در داخل ایران حمله کند، نه تنها بهعنوان انتقام برای کشتن نیروهایمان، بلکه بهعنوان اقدام بازدارنده در برابر تجاوزات آینده. تنها چیزی که رژیم ایران درک میکند زور است».
سناتور بن کاردین، رئیس کمیته روابط خارجی سنا از حزب دموکرات گفت: این حمله بهنیروهای ایالات متحده و نیروهای ائتلاف در اردن نمیتواند بیپاسخ بماند».
سناتور رابرت منندز از حزب دموکرات گفت: «ماههاست که زنگ خطر را دربارهٔ فعالیتهای شرورانه (رژیم) ایران از طریق نیابتیهایش بهصدا در میآورم. ایالاتمتحده باید یک بازدارندگی قوی ایجاد کند تا این دیگر تکرار نشود».
ویلیام برنز، رئیس اطلاعات مرکزی آمریکا هم در فارن پالیسی (۱۰بهمن) نوشت: «کلید امنیت اسراییل و منطقه برخورد با رژیم ایران است» و «این رژیم با ایجاد بحران جسورتر شده و به نظر میرسد آماده است تا با استفاده از آخرین نیابتیهای منطقهیی خود بهجنگ دامن بزند، در حالی که برنامه هستهیی خود را هم گسترش داده است».
موضعگیریهای مقامهای رسمی آمریکا یک تفاوت چشمگیر با مواضع قبلی آنها را نشان میدهد. چرا که ۴ماه پیش، هنگامی که در رسانهها و محافل سیاسی بحث نقش جنگافروزانهٔ رژیم آخوندی در منطقه مطرح بود، مقامهای دولت آمریکا تکرار میکردند که دلایل قطعی در مورد دخالت رژیم ایران در قضیهٔ غزه در دست نیست. خلیفه ارتجاع هم با نگرانی از اینکه آتش جنگ دامن رژیم را بگیرد، بهشیادی و رد گم کردن پرداخت و ۳روز پس از آغاز جنگ (در روز ۱۸مهر) گفت: «ایران اسلامی را پشت این حرکت معرفی میکنند، اشتباه میکنند... آنهایی که میگویند کار فلسطینیها ناشی از غیرفلسطینیهاست، ملت فلسطین را نشناختهاند».
اما بهرغم این انکارها، خامنهای در عمل و در راستای جنگافروزی و بحران سازی برای سد بستن در برابر قیام و سرپوش گذاشتن بر بحران سرنگونی، از طریق نیروهای نیابتیاش، در آتش جنگ دمیده و از لبنان تا سوریه و عراق و از یمن و دریای سرخ و بابالمندب تا پاکستان را با موشک و پهپاد عرصهٔ تاخت و تاز خود قرار داده است. در نتیجه امروز آتش جنگ به تخت و بارگاه خلیفهٔ ارتجاع نزدیکتر از هر زمان دیگر شده، آنچنانکه نیویورک تایمز ۲بهمن مینویسد: «وقوع جنگ علیه رژیم ایران یک احتمال واقعی است». روزنامهٔ ایندیپندنت انگلستان نیز مینویسد: حمله به سربازان آمریکایی توسط شبهنظامیان تحت حمایت رژیم ایران شبح جنگ در سراسر خاورمیانه را نزدیکتر میکند».
بهاین ترتیب امروز کمتر کسی از سیاستمداران و نظامیان و کارشناسان و خبرنگاران و تحلیلگران را میتوان یافت که بهاین باور نرسیده باشد که رژیم حاکم بر ایران در کانون جنگافروزی منطقه قرار دارد و حل بحران کنونی جز با تمرکز و اقدام علیه این رژیم بهمثابه سر مار جنگافروزی میسر نیست.
این همان واقعیتی است که مقاومت ایران طی چهار دهه بر آن پای فشرده و از آغاز جنگ فاجعهبار اخیر نیز بر آن تأکید کرده است.