در پی شعله رو شدن قیام مردم ایران، و درهمان روزهای نخست، شاهد ترس و وحشت تمامی ارکان رژیم و از هر دو جناح حکومتی، از رادیکال شدن هرچه بیشتر حرکات اعتراضی مردم بپاخاسته هستیم و این که عناصراصلاح طلب داخل رژیم سراسیمه و با عجله بخط شده و هر کس بفراخور حال خود در مذمت این حرکات اعتراضی، که برخلاف سال ۸۸ خواهان مطالبات جدیدتری هستند و به این خاطر ازآن بعنوان "اغتشاش وتخریب وخشونت" نام می برند، قلم فرسایی کرده وعامدانه سهم خود را در همراهی با جنایاتی که بر مردم رفته و موجب بدبختی آنان و به ویرانی کشاندن ایران شده را فراموش کرده و در پی آنند که بغض فروریخته مردم، طی سالها جنایت وخیانت، که امروز بشکل قیام مردمی نمود پیدا کرده را به تخطئه بکشانند.
این قلم های زهرآگین بیشرمانه درصدند تا که خشم و نفرت و انزجارمردم از کلیت نظام جنایتکار و فاسد آخوندی را به یاس و سرخوردگی مردم بخصوص خیل عظیم بیکاران از شرایط اسفناک اقتصادی، امری که آن را بسیار قابل فهم و درک هم میدانند، تقلیل داده و همزمان سعی دارند تا که دولت آخوند شیاد روحانی را از زیر ضرب اعتراضات مردم بجان آمده بنوعی خارج کنند.
این دلسوزان نظام، ابتدا خود را از منظر ملاحظات سیاسی با خواستهای مردم همراه نشان می دهند و حتی ازحق آنان برای اعتراض به شرایط نابسامان اقتصادی دفاع می کنند، اما هنگامی که مطالبات مردم، بدون توجه به توصیه، پند و اندرز و نگرانی های این فریب کاران و دغل بازان اصلاح طلب حکومتی، فراتر از "نه به گرانی"، سرنگونی تمامیت رژیم را بطور آشکار و با شعار "مرگ برخامنه ای، مرگ بر روحانی"، نشانه می رود، در این جاست که بقول خود حتی با بجان خریدن بغض و نفرت مردم از خود و ازباب دلسوزی بر جوانانی که بزعم آنان در"مسیراشتباه" قدم برمی دارند، مزورانه تمامی پرده ها را کنار زده واز منظر منافع ملی (حفظ بقای رژیم) با سردادن شعار "عبور از روحانی" بجد مخالفت می کنند (مقاله صادق زیبا کلام درباره اعتراضات اخیردرایران، گویا نیوز، دوشنبه ۱ ژانویه ۲۰۱۸) .
در این راستا نیز عباس عبدی گروگانگیر معروف سفارت آمریکا د رمطلبی با عنوان "در برابراغتشاشات نباید سکوت کرد، می خواهند ایران را سوریه و لیبی کنند" که همزمان با مقاله زیبا کلام در گویا نیوز درج شده، بشکل سراسیمه و بدلیل وحشت از سرنگونی، با وقاحت داد و فغان خود را بر سر کسانی که در این روزها در برابر قیام کنندگان "منفعل" هستند، برآورده وهم رای با رئیس جنایتکار قوه قضائیه و دادستان جلاد تهران، با اغتشاش گر و تخریب کارخواندن مردم بپاخاسته، خواهان "واکنش تند با تمام توان" نسبت به این اغتشاش و تخریب شده و این گونه چهره پلید و خوی و سرشت جنایتکارانه خود وهمپالگی هایش درسالهای دهه ۶۰ را ازپس نقاب کارشناس و تحلیلگراصلاح طلبان بنمایش گذارده و یک بار دیگر و بدرستی بر این گفته رهبر مقامت آقای مسعود رجوی که "افعی کبوترنمی زاید"، مهر تائید گذاشت و نشان داد، هنگامی که مسئله حفظ نظام در میان است هر دو جناح "به پشتبانی و دست دردست هم" ازاعمال هیچگونه جنایتی، بسان قریب به۴۰ سال گذشته، در حق مردم کوتاهی نخواهند کرد.
از یاد نبردیم که عباس عبدی، پس از شعبده بازی ۲ خرداد سال ۱۳۷۶ که سردبیری روزنامه سلام را بعهده داشت، در ستون "الوسلام" در جواب به خواننده ای که پیشنهاد "تحریم انتخابات مجلس خبرگان"، که اکثریت کاندیداهای معروف به جریان اصلاح طلبی برای شرکت درآن ازسوی شورای نگهبان رد صلاحیت شده بودند، را داده، نوشته بود: این درست است که ما با آن جناح دربرخی ازمسائل اختلاف نظر وسلیقه داریم، اما فراموش نکنیم که درحفظ نظام متفق القول هستیم و بوقت ضرورت اختلافات را کنارخواهیم گذاشت (نقل بمضمون).
طنز تاریخ در نوشته عباس عبدی، که همچنان طوق مریدی خمینی، پدرمعنوی خود، را برگردن دارد، را باید درآن جا دید که با دجالیت به ارث برده، درخواست "واکنش تند" در برابر هر گونه تخریبی که "ثبات و امنیت ایران و بقای تمدن ایرانی" را نشانه رفته، می کند.
آنچه را که درباره ادعای واهی به خطرافتادن ثبات و امنیت ایران و تبدیل شدن کشورمان به مانند کشورهای سوریه و لیبی باید به آن گوشزد کرد و این دجال خمینی صفت خود را بعمد درباره آن به کاهلی می زند، این است که بخطر افتادن ادعایی ثبات و امنیت ایران را نمی بایستی در خواسته های بحق امروز مردم قیام کرده ایران دانست بلکه شروع نحس آن را باید در تصرف سفارت آمریکا و جریان ارتجاعی گروگانگیری۴۴۴ روزه کارکنان سفارت آمریکا در تهران، که عباس عبدی خود یکی از سردمداران اصلی آن بوده، دید که با سیاست مخرب صدور بنیادگرایی اسلامی توسط خمینی جنایتکار با شعار "فتح قدس از راه کربلا" که سوای تلفات جانی، حاصلی جزنابودی زیرساختهای اقتصادی کشوردرطی ۸ سال جنگ خانمانسوز و وابستگی شدید اقتصاد بخارج نداشت، ادامه یافت و سیاست صدور ارتجاع و بنیادگرایی اسلامی پس ازمرگ خمینی همچنان توسط ولی فقیه ارتجاع از طریق دخالتهای مستمردر امور کشورهای منطقه و راه اندازی و تامین مالی و تسلیحاتی گروهها و شبکه های تروریستی در سراسر جهان به هدف برپا کردن و ایجاد امپراطوری اسلامی در منطقه و جهان (بقیمت بخاک سیاه نشاندن مردم) تا به امروز پیش برده شده و می شود و اتفاقا این سایه شوم حکومت جهل و جنایت بر سر ایران و ایرانی و تداوم یافتن سیاست جاه طلبانه و مداخله گرایانه آن، که جز لاینفک ماهیت رژیم می باشد، است که امکان فرضی به خطر افتادن ثبات و امنیت ایران را بیشتر و بیشترمی کند و بهمین دلیل و از آن جایی که عقب نشینی رژیم از این سیاست خود بمعنای شکست سنگین برای اهداف توسعه طلبانه اش خواهد بود و هرگز خود داوطلبانه به آن تن نخواهد داد، باید "ادامه بقای رژیم" را مهمترین و تنها دلیل اصلی این امکان فرضی دانست و به این جهت سرنگونی رژیم، عاجل ترین وضروری ترین "راه حلی" است که بتوان در پرتو آن خطرتبدیل شدن ایران به سوریه ولیبی را از سر کشور بدورن گه داشت و مردم آگاه کشورمان این خواست را با شعار"نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" فریاد کرده اند.
ادعای دلسوزی برای بخطر افتادن بقای تمدن ایرانی را باید در تنگ بودن قافیه برای جیره خواران رژیم دید و برآن مزاح کرد وخندید.
خواست "سرنگونی رژیم در کلیت آن" بعنوان اساسی ترین مطالبه مردم آنقدر جدی است که خواب از چشم پا منبری های خمینی ربوده است.
زمانی که خمینی مرتجع برعلیه فرهنگ غنی ایران داد سخن و فرمان به نابودی نشانه های تمدن هزاران ساله ایرانی و نعره "حزب فقط حزب الله" سرمی داد، ذوب شدگان در ولایت این دجال از فرط خوشحالی و شادی از خود بیخود شده و غش و ریسه می رفتند، اما امروز از فرط استیصال و ترس و وحشت از سرنگونی رژیم به هذیان گویی افتاده اند، وانگهی کیست که نداند، بزرگترین دشمن ایران و تمدن ایرانی همانا آخوندهای وطن فروشی هستند که نام ایران را به ننگ "جنایتکار و تروریست" در جهان آلوده کرده و بخاطر حفظ بقای کوتاه مدت حکومت نحس خود، چوب حراج بر منابع و سرمایه های ملی زده و با تن دادن به قراردادهای ننگین اقتصادی- استعماری که به اعتراف برخی از عوامل خود رژیم، ویرانگرتر از قرارداد ترکمانچای می باشند، پای غارتگران خارجی را به کشور بازکرده اند تا همچنان بر اریکه قدرت، جیب های خود را با چپاول "سهم مردم" پرکنند، براستی که "ملت گدایی می کند، آخوند خدایی می کند".
در انتها بی مناسبت نیست که در ارتباط با دل نگرانی های اصلاح طلبان حکومتی بخشی از مصاحبه اختصاصی آقای هاشم خواستار نماینده معلمان کشورمان با شبکه جهانی"در تی وی" را بازخوانی کنیم:
"...... خوشبختانه دراین انقلاب روحانیت نقشی ندارد و درهمین جا به روحانیون هشدارمی دهم که در برابر انقلاب مردم ایران نیاستند والا این سیل عظیم خروشان آنها را با خود خواهد برد.
وی با اشاره به اظهارات برخی از اصلاح طلبان به منظور پایین کشیدن شعله های انقلاب مردم ایران گفت:
اصلاح طلبان به مردم ایران بگویند با گذشت بیش از۲۰ سال از اصلاح طلبی برای مردم چه کرده اند؟ اصلاح طلبان همیشه در حفظ نظام با اصولگراها همراه و همسو بوده اند.
دراین جا به این آقایان هشدارمی دهیم که اگر بخواهند مردم را فریب دهند، جنایتهایی که در دهه ۶۰ مرتکب شده اند را افشا می کنیم ..."
شعار"اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا" را بدرستی باید دلیل وحشت فریبکاران اصلاح طلب دانست.
به امید پیروزی انقلاب مردم ایران
زنده باد ایران و ایرانی
رضا محمدی
پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۶
۴.۰۱. ۲۰۱۸