۱۰۴زندانی سیاسی زمان شاه تأکید کردهاند که ایرج مصداقی، شکارچی مجاهدین در گشتیهای دادستانی و نوچهٴ لاجوردی جلاد اوین و مزدور نفوذی وزارت اطلاعات، باید در کنار دژخیم حمید نوری محاکمه شود.
ما با اشراف به نقش و عملکرد مأموران نفوذی ساواک شاه (از قبیل سیروس نهاوندی، مسعود بطحایی و بهروز ذوفن) و با توجه به گزارشهای تحقیقی کمیسیون قضایی شورای ملی مقاومت در آستانهٴ دادگاه حمید نوری و نقش ایرج مصداقی به بیانیهٔ ۱۵۰۰تن از خواهران و برادرانمان که سیاهچالها و شکنجههای رژیم آخوندی را تجربه کردهاند میپیوندیم.
مأموریتهای مزدور نفوذی علیه جایگزین دمکراتیک جزیی از پروژهٔ دیرین دیکتاتوری دینی برای قتلعام و انهدام سازمان مجاهدین خلق ایران بهعنوان دشمن اصلی رژیم خمینی است.
اعترافات مزدور از زبان خودش در خاطرات زندان
ایرج مصداقی: قبل از دستگیری ارتباطم با مجاهدین قطع بوده و در طول زندان نیز با مجاهدین ارتباطی نداشته و در صورت آزادی از زندان تعهد مینمایم فعالیت سیاسی نکنم (ص۱۳۹جلد۳).
انزجارنامهٔ اول: از دادگاه آمدم بیرون. پاسداری کاغذی به دستم داد. من هم یک خط انزجارنامه نوشتم (ص۱۴۶جلد۳).
انزجارنامهٔ دوم: ناصریان با اکراه مرا از دادگاه بیرون برد و برگهای به دستم داد. این هم چند خط بیشتر نبود و نمیدانم انشای چه کسی بود. متن آن از نظر محتوا فرقی با آنچه که من نوشته بودم، نمیکرد، ولی چند خط بود. متن را دقیقاً به یاد نمیآورم زیرا هیچ تمایلی به حفظ آن نداشتم. بههرحال همان را نوشتم (ص۱۵۴جلد۳).
انزجارنامهٔ سوم: از اتاق آمدم بیرون و دوباره یک انزجارنامهٔ دیگر نوشتم. این بار با آرامش بیشتر و فشار کمتری به این کار دست زدم. بهلحاظ محتوا با قبلیها فرق چندانی نمیکرد، فقط چند خطی شرح و بسطش داده بودم (ص۱۸۲جلد۳).
انزجارنامهٔ چهارم: در خردادماه۷۰ از زندان آزاد شدم. هیچچیز از روز آزادیم را بهخاطر نمیآورم. میدانم متن انزجارنامهای را نوشته و امضا کردم ولی یادم نیست این کار را در چه مرحلهای و چگونه انجام دادم. گویی این بخش از دوران زندگیام از ذهنم پاکشده است (ص۱۹۱جلد۴).
یک خائن پشتپردهٔ تنظیم و نگارش کتابهای لاجوردی
کارنامه سیاه مناظره زندانیان اوین انتشارات دادستانی انقلاب اسلامی مرکز تابستان۱۳۶۲
لاجوردی در حسینیه اوین جلسات متعدد (مثلاً مناظره) تشکیل داد تا زندانیان را رودرروی هم قرار دهد. در این جلسات خائنان و بریدگانی مثل قاسم اثنی عشر به شرح خاطرات خود میپرداختند و زندانیان مقاوم دیگر را به مباحثه و مناظره دعوت میکردند. خلاصه پروندههای تهیهشده توسط قاسم اثنی عشری و رضا کیوانزاد پس از تایپ توسط محمدرضا یزدیزاده بهدفتر شعبه هفت ارسال میشد تا در اختیار نویسنده کتابها قرار بگیرد.
چندی بعد برایم چهره پشت پردهٔ تنظیم و نگارش این کتابها روشن شد. نام این خائن پشتپرده ایرج مصداقی بود. او بر اساس متنهای ارسالی، خارج از مجموعه شروع به تحریر متن کتابها میکرد. اگر هم نیازی به بحث حضوری و یا بررسی مطالبی در خصوص پرونده پیش میآمد (که چندین مورد پیش آمد) این ملاقات در دفتر بند ۳۱۱ انجام میگرفت. این جلسه با حضور ایرج مصداقی و قاسم اثنیعشری و رضا کیوانزاد و یکی از مسئولان شعبه، که اکثراً بازجوی سفاکی به نام فاضل هماهنگکننده جلسه بود، تشکیل میشد.
تنها جلسهیی که در بند ۳۱۱ تشکیل شد و من (فریدون ژورک) حضور داشتم، جلسهیی بود با حضور مصداقی و به سرپرستی رحمانی. . . که بعدها شنیدم که نام اصلیاش محمد داوودآبادی است و به محمد مهرآئین هم معروف بود. او یکی از سفاکترین و کثیفترین سربازجوها بود که در زمان شاه به اتهام ارتباط با مجاهدین دستگیر شده که شخص محمد حنیفنژاد با پذیرفتن مسئولیت کارهای او راه آزاد شدنش را باز کرده بود. هدف جلسه بررسی فیلمنامه (توابان) بود که بر اساس طرح و نوشتهای از مصداقی توسط من بهصورت فیلمنامه تنظیم شده بود. فیلمنامه مورد تأیید مسئولان دادستانی قرار نگرفته بود و علت آن را عدم درک واقعی من از قصد ساختن چنین سریالی اعلام شد. به همین جهت طرح نوشتاری مصداقی به سازمان تبلیغات اسلامی که مدیریت آن را حاجآقا زم عهدهدار بود، ارسال که بعداً بهصورت یک فیلم سینمایی تولید و در سینماهای سراسر کشور به نمایش درآمد.
فریدون ژورک(۱۸تیر۱۳۹۹)
مقاله سرفصلی آقای فریدون ژورک درباره مزدور نفوذی ایرج مصداقی فصلالخطاب و یک گواهی ماندگار و تاریخی از بهاصطلاح «عملیات پیچیده چندوجهی» دادستانی ارتجاع در زمان لاجوردی، و سپس اطلاعات آخوندها در زمان دژخیم فلاحیان و دژخیم حجاریان (معاون وقت وزیر اطلاعات آخوندها) است که از بردن مزدور به گشتهای دادستانی و بردن بر سر پیکرهای سردار خیابانی و اشرف رجوی آغاز شده و تاکنون ادامه دارد.
اطلاعات آخوندها بهگفته کارشناسانش در سال۱۳۷۰ به این نتیجه رسید که: «راهکار انحلال سازمان در انجام عملیات و ضربه زدن نظامی نیست هر چه بیشتر به آنها ضربه بزنند، هم منسجمتر میشوند و هم نیروی بیشتری میتوانند جذب کنند و فعالیت آنها تشدید میشود، مگر اینکه سراغ عملیات روانی بروید که عمدتاً باید روی جدا شدهها متمرکز شود… در عملیات روانی هم بسیار کار کردیم که شاید امکان بیان آنها خیلی نباشد» (رضوی-کتاب استراتژی و دیگر هیچ-صفحه ۲۰۷ و ۲۰۹).
از اینرو شاگرد جلاد اوین سعید شاهسوندی، بهگفته خودش توسط حجاریان توجیه و با مأموریت اعلام شده «محاکمه مسعود رجوی» به اروپا فرستاده شد. همزمان مزدور ایرج مصداقی در خرداد ۱۳۷۰ آزاد و با مأموریت به زیر کشیدن رهبری مقاومت «از عرش به فرش» برای نفوذ در مناسبات مجاهدین به خارج اعزام شد. او هم مانند امیر سعدونی بمبگذار ویلپنت که ۱۲ سال بهعنوان سلول خفته به هواداری از مجاهدین تظاهر میکرد، به مدت دو دهه به ایفای نقش پرداخت و مراحل دگردیسی خود را طی کرد.
اما اکنون فریدون ژورک با گواهی صادقانه خود، در پیوند و وفای به عهد با مرجان شورشگر، برای هر کس که قصد فهم ترفندهای رژیم را داشته باشد، نقطه پایان گذاشت و «دیگر تمام است ماجرا. . . »
با درود به بیش از ۱۰۰۰ زندانی از بندرسته و بعضاً در بند، که پیشاپیش بر اساس تجارب عینی خود در شکنجهگاههای دشمن ضدبشر بر این ماجرا اشراف داشتند و آن را با هموطنان و نسل جوان در میان گذاشتند» (۲۰ تیر ۱۳۹۹) .
بیانیهٔ زیر نخستین بار در ۱۵خرداد۱۳۹۲ توسط ۲۸۹تن از زندانیان سیاسی در سایت آفتابکاران منتشر شد. سپس شمار امضاکنندگان در چندین نوبت افزایش یافت. در اسفند۱۳۹۹ دهها تن از امضاکنندگان هنوز دربند هستند.
زندانیان روانشاد: بابک امانی، بهادر پرویزی، معصومه جوشقانی، عزیز چوپانی، سونا دادگر، رحمت کرمانی، یحیی گلچشمه، مرجان، مسعود نصیری، خلیل حاجحسینی، مهدی حاجحسینی، حسن صلاحاندیش، جلیل فرقانی، محمدحسن توکل، بهمن نامدار، اسد اسدزاده، رضا قریشی، حمید خلاق دوست، احمد انتظاری و محمدحسن مؤذن در شمار ۱۶۰۴ امضاکنندهٴ این بیانیه هستند.
در مورد یاوهگوییهای ایرج مصداقی
«در راستای اهداف وزارت اطلاعات رژیم آخوندی و مزدوری برای آن»
ما جمعی از زندانیان سیاسی از بندرستهٴ سیاهچالهای رژیم خمینی بدینوسیله اعلام میکنیم:
۱- ما اقدام اخیر ایرج مصداقی که تحتعنوان گزارش (۹۲) انتشاریافته و چیزی جز گردآوری سلسله اتهامات و اکاذیب رژیم و اطلاعات آخوندی علیه مقاومت نیست را به شدیدترین وجه محکوم میکنیم.
۲- ما معتقدیم چنین اقدامی برخلاف راه و اهداف همهٔ خونینکفنان و جانباختگان تابستان (۶۷) و تمامی شهیدان و شکنجهشدگان و مقاومتکنندگان در برابر رژیم بوده و آنرا در راستای اهداف وزارت اطلاعات رژیم آخوندی و مزدوری برای آن میدانیم.
۳- سر بریدن مقاومت خونین مردم ایران در پای دیکتاتوری وحشی آخوندی را بهشدت محکوم کرده و آن را انجام وظیفه در امتداد چشمک و چراغی آشکار به رژیم ولایت میدانیم.
۴- ما سوءاستفاده از خون، شرف و هویت کسانی که تا لحظهٔ مرگ آشتیناپذیر مانده و سرفرازانه بر طنابهای دار بوسه زدند را جهت برآوردن امیال شخصی که توسط ایرج مصداقی سالهاست انجام میگیرد را بهعنوان اقدامی ناشایست، ضد ملی و ضداخلاقی محکوم میکنیم.
۵- توهین به کلیهٴ ارزشهای مقاومت مردم ایران از شهیدان و زندگان، فقط برازندهٴ اعوانو انصار رژیم آخوندی میباشد، این عملی بیشرمانه و گستاخانه است و این کینهتوزی را دقیقاً از جنس کینهٴ پاسداران دانسته و آن را محکوم میکنیم.
۶- افشای هر کسی اعم از زندانی یا غیرزندانی با هر ادعایی که دارد ولی اکنون در راستای منافع رژیم قدم برمیدارد را وظیفهٔ مبرم هر زندانی سیاسی و هر انسان باشرفی میدانیم و سکوت در مقابل این وادادگی را محکوم میکنیم.
یک نامه و گواهی روشنگر
معصومه رئوف بشری دوست
با سلام
خواهشمندم اسم این جانب معصومه رئوف بشری دوست که به مدت هشت ماه در زندانهای رشت بودهام - زندان سپاه و زندان نیروی دریایی (باشگاه افسران) رشت- را به بیانیه زندانیان سیاسی در مورد ایرج مصداقی اضافه کنید. من ایرج مصداقی را یک مزدور نفوذی اطلاعات رژیم ایران میدانم.
تاریخ دستگیری-۲۳شهریور۱۳۶۰
تاریخ فرار از زندان- ۱۴اردیبهشت۱۳۶۱
محکومیت به ۲۰سال زندان توسط قاضی ضدشرع اللهوردی مقدسی فر
برادرم مجاهد شهید احمد رئوف بشری دوست بیش از۵سال را در زندانهای رشت- اوین و گوهردشت بسر برد و در قتلعام۱۳۶۷ در زندان ارومیه به طرز فجیعی بهشهادت رسید.
یاوههای مزدور ایرج مصداقی افترا و دروغ محض است. این را نه فقط بهخاطر تجربه شخصی عبور از زندانهای خمینی- چه خودم، چه خانوادهام- بلکه بر مبنای سالها کار و تحقیق در مورد زندانهای خمینی میگویم. من این شانس را داشتم که در مقطعی مسئولیت پروژه تحقیق در مورد زندانهای خمینی را برعهده داشته باشم. محصول هزاران ساعت کار و تحقیق من و خواهران و برادران مجاهدم در این پروژه انتشار کتاب قهرمانان در زنجیر و قتلعام۶۷ می باشد.
هر زندانی مقاومی که از زندانهای خمینی عبور کرده و یا به چوبههای دار بوسه زده است، تنها با یک عشق و یک پیمان و یک نام بوده است. نام «مسعود رجوی»
در کتاب «مسافر دیار بیقراران» یادنامه برادر شهیدم احمد، جملهای را از او نقل کردهام که گواه همین است. احمد همیشه میگفت: «ما چه نسل خوشبختی هستیم که رهبری چون مسعود داریم».
برای پیشبرد کارزار دادخواهی ۲سال پیش زندگی احمد را در کتاب داستان مصوری که به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و فارسی منتشر شده است، روایت کردهام. این کتاب عنوانش «شازده کوچولو در سرزمین ملایان» میباشد و خواننده را با تاریخ معاصر ایران، چگونگی ربوده شدن انقلاب ضدسلطنتی و مقاومت نسل خجسته مسعود در سیاهچالهای خمینی تا مقطع قتلعام۶۷ آشنا میکند. تا شهادتی باشد از یک گل سرخ قتلعام دربارهٔ ۳۰هزارگل سرخ قتلعام شده.
معصومه رئوف بشری دوست - ۸مرداد۱۳۹۹