۱۳۹۵ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

ماجراي خودكشي دو دختر نوجوان در جنت آباد

سايت عصر ايران(رژيم) ۲۵/۵/۹۵ : « گوشه زمين خاكي اي كه دورتادورش را ساختمان هايي با پنجره هاي كوچك و بزرگ فراگرفته دو جنازه افتاده. پاهاي كوچك جنازه ها كه از زير بالاپوش سفيدرنگ بيرون آمده مي گويد كه هر دو دختر و نوجوان هستند؛ دختراني ١٣، ١٤ ساله، يكي سيما نام دارد و ديگري آيدا. اعتماد نوشت:
مادر آيدا با صداي جيغ و فرياد همسايه ها از ماجرا باخبر شده و حالا روبه روي زميني كه جنازه ها روي آن افتاده، نشسته. فرياد مي زند و دخترش را صدا مي كند: آيدا مامان پاشو! چشماتو بازكن! اما مادر سيما هنوز خبر ندارد. ناگهان زني با كيسه هاي پر از گوجه و خيار و كرفس از پيچ كوچه وارد مي شود.......صداي فريادهاي مادر آيدا را مي شنود و چشمش به دو تا جنازه اي مي افتد كه پاي ساختمان افتاده اند. كيسه ها را رها مي كند و به سمت مادر آيدا مي دود. يكي از ميان جمع مي گويد: سيما و آيدا دست همديگه رو گرفتن و خودشونو از بالاي ساختمون انداختن پايين. زن رنگش مثل گچ سفيد مي شود و به سمت جنازه ها مي دود. ...مادر جلوي دخترش مي افتد و مبهوت فقط تماشا مي كند. .......
سلفي قبل ازخودكشي-ساعت ٤:٤٥ روزشنبه سيما و آيدا دو دختر نوجوان يكي13 وديگري ١٤ ساله در حالي كه دست هاي همديگر را گرفته بودند خودشان را از طبقه ششم ساختمان به پايين پرتاب كردند و همانجا جان سپردند. بازپرس مي گويد كه آنها قبل از مرگ با دوربين گوشي هاي شان دوتايي سلفي گرفته اند./ ....دست هاي دو جنازه روي هم افتاده و صورت هاي شان رو به همديگر است. انگار با چشم هاي بسته همديگر را تماشا مي كنند. آيدا جوراب سفيدرنگ به پا دارد و معلوم است كه در خانه سيما مهمان بوده. ....
آيدا مامان پاشو بريم خونه بخواب!- پدر و برادرهاي سيما و آيدا را با تلفن خبر كرده اند و يكي يكي از راه مي رسند. ....پدر سيما هق هق مي زند ...مادر آيدا ....فرياد مي زند: آيدا، آيدا مامان كجا رفتي خوابيدي؟ بيا بريم خونه.. . مادر و پدر آيدا ....هنوز در نخستين لحظه هاي شوك ماجرا هستند. ....توضيح: آيدا و سيما اسامي مستعار هستند