ايران خبر 11/5/95 : « زندانی سیاسی علیرضا گلیپور زندانی هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران که از تاریخ 11مهر 91 در زندانهای قرونوسطایی خامنهای تحت شدیدتری شکنجههای جسمی و روحی بوده و در بیدادگاههای این رژیم به 39سال زندان محکوم شده است در نامهیی افشاگرانه به مجامع بینالمللی از درون زندان به افشای گوشهیی از جنایات دژخیمان خامنهای پرداخته است.
وی در نامه خود مینویسد: ”اینجانب علی رضا گلیپور، متولد 22 فروردینماه 1365در تهران دانشجوی مقطع دکترای رشته مخابرات و کارمند ارشد وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات و عضو انجمن ملی نخبگان ایران، که از مورخ یازده مهرماه سال نود و یک؛ به اتهام اجتماع و تبانی و هواداری از سازمان مجاهدین خلق و خروج اطلاعات محرمانه از کشور به نفع سازمان مجاهدین و کشور آمریکا و خروج غیرقانونی از مرز بازداشت شدم. و در حال حاضر به سی و نه سال و نه ماه حبس بابت اتهامات فوق و صدو هفتاد ضربه شلاق بابت توهین به مقامات و مقام رهبری در شعبه پانزده دادگاه انقلاب محکوم شدم.
قبل از هر چیز باید بگویم که هیچ انتظاری ندارم که حرفهایی که میزنم را باور کنید زیرا که باور آن در عصری که کوچکترین ضربهای به حقوق شهروندی و انسانی پر از سر و صدا میشود و حتی حیوانات هم دارای قوانین حقوقی هستند، بسیار مشکل است باور آنچه که بر سر بنده آمده و خودم و شهودی که در بندهای دو الف و 209 حاضر بودهاند، حاضر هستم تمام قد در هر دادگاهی بایستم و شهادت بدهم بر همه این ظلم. آیا یک سال و هفده روز سلول انفرادی با نور مستقیم پروژکتور بر صورت که باعث اختلال در بینایی میشود، نقض حقوقبشر نیست؟ آیا ضرب و شتم با شلاق و تهدید به تجاوز و نشستن بر روی سینه متهم و جلوی دهانش را با پتو گرفتن، نقض حقوقبشر نیست؟ آیا اعلام فوت دروغین مادر یک متهم و بعد از آن فشارهای روحی و جسمی در بازجویی، نقض حقوقبشر نیست؟ آیا دو سال ممنوع الملاقات و تلفن بودن در بندهای امنیتی و بدون نشریات و تلویزیون، نقض حقوقبشر نیست؟ آیا ابتلابه بیماریهای قلبی وریوی، غدد لنفاوی، تورم رگهای پا، فاصله بین مهرههای کمر وریختن موهای سر براثر فشارهای جسمی و روحی و ضرب و شتم در بازجویی و بازجوییهای بالای36ساعت بدون اجازه خوابیدن دربازجویی نقض حقوقبشر نیست
وی در نامه خود مینویسد: ”اینجانب علی رضا گلیپور، متولد 22 فروردینماه 1365در تهران دانشجوی مقطع دکترای رشته مخابرات و کارمند ارشد وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات و عضو انجمن ملی نخبگان ایران، که از مورخ یازده مهرماه سال نود و یک؛ به اتهام اجتماع و تبانی و هواداری از سازمان مجاهدین خلق و خروج اطلاعات محرمانه از کشور به نفع سازمان مجاهدین و کشور آمریکا و خروج غیرقانونی از مرز بازداشت شدم. و در حال حاضر به سی و نه سال و نه ماه حبس بابت اتهامات فوق و صدو هفتاد ضربه شلاق بابت توهین به مقامات و مقام رهبری در شعبه پانزده دادگاه انقلاب محکوم شدم.
قبل از هر چیز باید بگویم که هیچ انتظاری ندارم که حرفهایی که میزنم را باور کنید زیرا که باور آن در عصری که کوچکترین ضربهای به حقوق شهروندی و انسانی پر از سر و صدا میشود و حتی حیوانات هم دارای قوانین حقوقی هستند، بسیار مشکل است باور آنچه که بر سر بنده آمده و خودم و شهودی که در بندهای دو الف و 209 حاضر بودهاند، حاضر هستم تمام قد در هر دادگاهی بایستم و شهادت بدهم بر همه این ظلم. آیا یک سال و هفده روز سلول انفرادی با نور مستقیم پروژکتور بر صورت که باعث اختلال در بینایی میشود، نقض حقوقبشر نیست؟ آیا ضرب و شتم با شلاق و تهدید به تجاوز و نشستن بر روی سینه متهم و جلوی دهانش را با پتو گرفتن، نقض حقوقبشر نیست؟ آیا اعلام فوت دروغین مادر یک متهم و بعد از آن فشارهای روحی و جسمی در بازجویی، نقض حقوقبشر نیست؟ آیا دو سال ممنوع الملاقات و تلفن بودن در بندهای امنیتی و بدون نشریات و تلویزیون، نقض حقوقبشر نیست؟ آیا ابتلابه بیماریهای قلبی وریوی، غدد لنفاوی، تورم رگهای پا، فاصله بین مهرههای کمر وریختن موهای سر براثر فشارهای جسمی و روحی و ضرب و شتم در بازجویی و بازجوییهای بالای36ساعت بدون اجازه خوابیدن دربازجویی نقض حقوقبشر نیست