۱۳۹۵ مرداد ۱۸, دوشنبه

دلنوشته شعله پاکروان برای اعدام شدگان زندانیان اهل سنت

خبرگزاری قاصدان آزادی17/5/95 : «  دلنوشته مادر ریحانه جباری، شعله پاکروان برای اعدام شدگان زندانیان اخیر اهل سنت که به شکل دسته جمعی قتل عام شدند و خانوادها یشان در شهرستانهای دور زندگی میکنند : در کنارتان ایستاده ایم و همراهتان مویه میکنیم در سوگ جوانان بخاک خفته تان. در کنارتان ایستاده ایم برای دادخواهی.

شعله پاکروان و جمعی از مادران شهیدان در قطعه ٩٣ بهشت زهرا تجمع کردند و با روشن کردن شمع و گل گذاری یاد تمامی اعدام شدگان را گرامی داشتند. قطعه ٩٣بهشت زهرا محل خاکسپاری پیکر اعدام شدگان گمنامی است که طی سالهای ٦٢تا ٦٥ به‌شهادت رسیدند. متن کامل دلنوشته در زیر از نظرتان می گذرد:
ریحانم اجازه سیاهپوش شدنم نداد. اکنون در عزای جوانان اعدام شده که به شکل دسته جمعی قتل عام شدند سیاه پوشیده ام.
دو روز بود که آرام و قرار از وجودمان رفته بود. تلفنی با هم گریه میکردیم. تصمیم گرفتیم همدیگر را ببینیم تا مرهم دل هم شویم. قرارمان را در بهشت زهرا گذاشتیم. کنار ریحان نشستیم و شمع روشن کردیم. اما در نزدیکی مان مراسم سالگردی در جریان بود. به قطعه 93 رفتیم. درست روبروی قطعه 98. برهوتی پر از سنگ قبرهای شکسته. چند نفر کنار یکی از همین سنگها ایستاده بودند. برادر یکی شان زیر خاک بود. سال 64 اعدام شده بود. آنها همه سنگهای بی نام و نشان را میشناختند. بیابان برهوت پر بود از داغ اعدام. میگفتند بیشترشان شهرستانی هستند و کسانشان عید نوروز می آیند و سبزه میگذارند و می روند. بیشتر اعدامیها از 62 تا 64 در آنجا دفن شده اند. قلبمان همراه با مادران اعدامیان اخیر میتپید. کوردها رسمی دارند به نام اول جمعه که اولین شب جمعه پس از خاکسپاری دور هم جمع میشوند و مویه میکنند. مادران و خواهران اعدامیان اخیر نمیتوانستند بر مزار عزیزشان حاضر باشند  تصمیم داشتیم به جای آنها برای عزیزان به خاک رفته شان مادری کنیم. قلبمان از غم فرزندانمان پر بود و اندوه مادران غایب لبریزش میکرد. این عکسها مشتی نمونه خروار بود از سیاهی غم انگیز این لحظات. هیچ چیزی جز احساس خالص مادرانه در این مجلس کوچک نبود. مادر شهرام احمدی و دیگر اعدامیان! در کنارتان ایستاده ایم و همراهتان مویه میکنیم در سوگ جوانان بخاک خفته تان. در کنارتان ایستاده ایم برای دادخواهی./ ......پس از برگزاری مراسم به دیدار شهرام فرج زا ده و قبور قطعه 305 که گمان میرود شهرام و همبندیانش در آنجا دفن شده اند، رفتیم