۱۳۹۵ مرداد ۲۹, جمعه

در گرامیداشت یاد و خاطره پرشکوه همه سربداران قتل عام سال ۱۳۶۷

نسل کشی مجاهدین،‌قتل عام مجاهدین، نوار منتظری

انتشار نوار ضبط شده سخنان تکاندهنده آقای منتظری در ملاقات با اعضای قضایی کمیته مرگ در تابستان سال ۱۳۶۷، انعکاس بسیار گسترده‌ای در ایران و اقصی نقاط جهان داشته است. این امر در زمانی که روند کشتارها و شکنجه در زندانهای ولی فقیه همچنان بی وقفه ادامه دارد و نگرانی ها از ادامه این جنایات روزبروز افزایش میباید، موجب دوباره مطرح شدن حادثه هولناک پرونده خونینی شده که رژیم بمدت سالیان آنرا مسکوت گذاشته بود. جنایتی وصف ناپذیرکه منجر به قتل عام زندانیان سیاسی و بویژه نسل کشی مجاهدین شد و دست کم سی هزار زندانی سیاسی مجاهد و مبارز را که اکثرا وابستگان مجاهدین بودند بوحشیانه ترین شکل با قساوت و شقاوتی حیرت آور سلاخی نمود.

آقای منتظری که در آن زمان بعنوان قائم مقام خمینی وجانشین بلامنازع وی برای تصدی بالاترین جایگاه در نظام مطلقه ولایت فقیه یعنی مسند ولی فقیه و باصطلاح رهبری نظام از سوی او منصوب بوده، بدلیل اختلاف نظر با خمینی جنایتکار درباره این اعدام های هولناک و در عین حال محکوم کردن قاطع این جنایت ضدبشری در سال ۶۷، توسط خمینی ملعون از این مقام عزل شد و از آن هنگام تا پایان حیاتش مورد غضب وی و کل نظام منحوسش واقع گردید. وی در بخشی از سخنانش در ۲۴ مرداد همانسال، «با صراحت و بدون سیاسی کاری» خطاب به هیات قضایی مرگ که برگزیده خمینی است و متشکل از جانیان خونخواری منجمله مرتضی اشراقی (دادستان)، حسینعلی نیّری (حاکم شرع)، ابراهیم رئیسی (معاون دادستان)، مصطفی پورمحمدی (نماینده اطلاعات در اوین) میباشد، چنین گفته است: «به نظر من بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی ...از اول انقلاب تا حالا انجام شده است، به دست شماها انجام شده است… در آینده تاریخ ما را محکوم می‌کند و شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ می‌نویسند»! وی در این جلسه ضمن مخالفت با اعدام حتی یک نفر با خشم میگوید برای او «آینده اسلام و انقلاب و کشور و شخص آقای خمینی برایش اهمیت دارد» و «این که تاریخ چگونه در خصوص آنها قضاوت می‌کند»!«مردم ایران از ولایت فقیه چندششان میشود ... و بعدا آقا را یک چهره خونخوار و سفاک نشان میدهند...کشتار دختر جوان پانزده ساله و زن بار دار... و من به آقا گفتم که حداقل زنان را اعدام نکنید ولی او قبول نکرد...»
البته انتشار این مطلب تازگی نداشته و قبلا هم نامه ها و اعتراضات ایشان به این اعدامهای سبعانه و همین موضوع صحبت با کمیسیون مرگ نیز بصورت کتبی منتشر شده بود؛ اما فایل صوتی صحبتهای وی در آن جلسه با آن آدمکشان قهار که در آن بروشنی این اعدامها را بزرگترین جنایت جمهوری اسلامی عنوان کرده برای نخستین بار منتشر شده است که البته همچون یک سونامی مرگبار همه ارکان رژیم را بوحشت انداخته است. باید اذعان کرد که فردی که این گونه اظهارات را در مورد این جنایات بی سابقه مطرح کرده نه یک عنصری از اپوزیسیون رژیم و نه حتی یک مقام دون پایه معترض درون حاکمیت، بلکه وی بعنوان اصلی ترین نظریه پرداز حکومت ولایت فقیه قراربوده است در مقام جانشین خمینی بر اریکه قدرت بلامنازع او بعنوان ولی مطلقه فقیه و رهبر این رژیم تکیه بزند. لذا حرفها و اعتراضات او کاملا مستدل و از هر نقطه نظر محکمه پسند است. وی اعدام های سفّاکانه آن سال را بعنوان «بزرگترین جنایت جمهوری اسلامی» از هنگام شکل گیریش عنوان نموده است. این سند ابعاد جدیدی را از آن جنایت بزرک علیه بشریت افشا مینماید.
با تعمیق بیشتر در این زمینه شایسته است نکات زیر را مدنظر قرار دهیم:
1-      افشای ماهیت ضدّ بشری خمینی و در هم شکستن چهره معنوی و اقتدار بنیانگذار رژیم ولایت مطلقه فقیه
یکی از برجسته ترین نکات حائز اهمیت در این رابطه افشای ماهیّت پلید، خونریز و ضدّ بشری شخص خمینی است که تمامیت باصطلاح اقتدار و مشروعیت نداشته این فرد تبهکار را در مقام بنیانگذار این حکومت جهل و جنایت کاملا افشا و نابود میسازد. ابعاد جنایت و چگونگی تکوین این نسل کشی، مستقیما شخص دجّال جماران را در معرض قضاوت تاریخ قرار میدهد و به صراحت او و دستگاه آدمخوارش را در مقابل هر وجدان شریف و آزاده و در هر دادگاه عادلانه ای قویّا محکوم مینماید؛ اما این صدا که بهر حال نشانگر وجدان بیدار گوینده آن است، اهمیت دیگری هم داشت. این صدای حیرت انگیز منتظری که گویی از اعماق دخمه های تنگ و تاریک تاریخ بر‌می‌خاست، هشدار میدهد که خمینی را در آینده، «خونریز، سفاک و فتاک» لقب خواهند داد. ضبط صدا که از کیفیت مناسبی هم برخوردار نیست و به همین دلیل بخش زیادی از گفتگوها را نامفهوم می‌سازد، در این نقطه حساس به وضوح و روشنی قابل شنیدن است که میگوید: «من می‌خواهم پنجاه سال دیگر برای آقای خمینی قضاوت نکنند و بگویند که آقا یک چهره خونریز و سفاکی و هتاکی بود. من نمی‌خواهم که در تاریخ اینجور باشد». تا کنون به هیچ مناسبتی چهره این دزد بزرگ انقلاب اینگونه بروشنی در رابطه با این قساوت و خونریزی تاریخی آشکار نشده بود. گرچه مجاهدین سالهاست با پرداخت سنگین ترین قیمت و به یمن پایداری و ایستادگی بر مواضع اصولیشان، همان دجّالی که با تبلیغات دروغین سعی میکرد خود را در ماه جلوه گر کند، به چاه ننگ و رسوایی و جنایت فروافکندند، حالا وی اینگونه در درون نظام خودش در چنین ورطه هولناک و فلاکت باری سقوط کرده که هرگونه دفاع و تطهیر این شیطان خبیث توسط هر کس که باشد، او را لاجرم دراین رابطه با این قتل عام همدست و شریک جرم میسازد؛ اما این پدیده ای است که هرکس و هر جریان در درون رژیم باید خودش را با آن تعیین تکلیف کند.
سردژخیم محمد جعفر منتظری دادستان کل رژیم با انتقاد شدید از انتشار محتوای جلسه منتظری گفته است: «آن فایل صوتی که سال‌ها پیش در جلسه خصوصی که بعضی از مسئولین قضایی پیش این آقا بودند را به رادیوهای بیگانه منتقل کردند و آن قداست و صلابت و جایگاه رفیع امام راحل را با عمل شنیع خود زیر سوال بردند و در مصاحبه‌ای می‌گویند اسناد بیشتری دارند و در آینده آن را منتشر می‌کنند...» وی همچنان تاکید کرده که انتشار این نوار به منظور «تطهیر» سازمان مجاهدین خلق انجام شده است.
علی مطهری، نماینده مجلس ارتجاع رژیم نیز گفته است: «این که آیا حکمی از طرف امام بوده یا نه، و اگر بوده چه بوده و آیا این حکم درست اجرا شده یا نه، روشن نیست و اطلاعات ما ناقص است». او خواهان توضیح جلادان رئیسی، نیّری و پورمحمدی درباره اعدام‌ها شده و گفته است که اگر در این زمینه اشتباهی رخ داده باید از بازماندگان عذرخواهی شود!
آنها نیز که از «دوران طلایی امام!» جلاّدشان سخن میگفتند و آنرا تقدیس و ستایش میکردند و بعنوان الگوی یک جامعه اسلامی نصب العین کارزار مبارزاتی خود قرار داده بودند، حالا از ترس و وحشت در گوشه عافیت و زیر دیوار شکسته ایوان سلامت، خود را مخفی ساخته و به دروغ میگویند که از این واقعه کشتار تاریخی که در دوران صدارتشان صورت گرفته بی خبربوده اند! برخی نیز با وقاحت تمام ضمن محکوم کردن و تبری جستن از این سازمان پرافتخار، برای عوامفریبی و بازارگرمی دکان ورشکسته شان، با وقاحتی که از دجال به ارث برده از خانواده های قربانیان البته باستثنای مجاهدین عذرخواهی میکنند! باعتقاد نگارنده این میانه بازان خودفروخته در این رابطه جرمشان به اندازه همان جلادان و قاتلان سنگدلی است که مجاهدین را هزار هزار قتل عام میکردند. این موضوع علاوه بر این موجب بروز یک شکاف و شقه در درون رژیم نسبت به این امر شده است؛ زیرا که لاجرم هر کس باید موضع خود را در این رابطه روشن سازد. آخوند صادق لاریجانی سردژخیم قوه قضاییه رژیم نیز در جلسه مسئولان عالی قضایی گفته: «جنایتهای منافقین سیاه دل!، تطهیر شدنی نیست/برخی ادعای پوزش از کسانی دارند که فرزندان این کشور را به خاک و خون کشیدند رئیس قوه قضاییه شیطنت‌های اخیر برخی رسانه‌های غربی و همگامی و همراهی برخی افراد و جریانها در داخل کشور با آنان در تطهیر جنایتهای منافقین را حرکتی مرموز و تاسف‌بار خواند» وی همچنین افزود «...با این حال اکنون در حرکتی شیطنت‌ آمیز و مرموز از سوی رسانه‌ های غربی با همراهی برخی جریان‌ ها و افراد در داخل کشور در‌ صدد تطهیر این جنایت‌ ها و احیای نام آنان هستند...». این جلاد خونریز همچنان ضمن تایید این قتل عام تأکید کرد: «آنچه از احکام دادگاه‌ ها بر حسب موازین شرعی و قوانین انجام شده است قابل خدشه نیست و حکم گروههای محارب کاملاً آشکار است اما متأسفانه برخی‌ راه را کج می‌ روند و اکنون حرف‌ های عجیب و غریبی می‌ زنند و ادعای پوزش خواهی از کسانی دارند که فرزندانشان در طول سال‌ های متمادی انسان‌ های شریف این کشور را به خاک و خون کشیدند...» رئیس دستگاه آدمکشی رژیم با تأکید بر اینکه امروز باید از مظلومیت دجّال دفاع کرد!، افزود: «باید رنجنامه (خمینی دجال) در پاسخ به برخی افراد در آن دوره را به دقت خواند و با بررسی شرایط امروز و تاریخ انقلاب اجازه نداد که این تاریخ تحریف و فجایع منافقین فراموش شود ... و دستگاه قضایی نیز قاطعانه در مقابل کسانی که ضمن تلاش برای تحریف تاریخ انقلاب اسلامی درصدد ایجاد خلاءهای امنیتی و دو دستگی و پاره پاره کردن جامعه انقلابی و متدین ایران هستند، خواهد ایستاد...». بهر روی این سند چهره منحوس خمینی را کاملا بعنوان یک سلطان جائر قدرقدرت، سفاک، هتاک و خونریز در معرض قضاوت تاریخ قرار داده و حالا پس از گذشت بیست و هشت سال از این جنایت علیه بشریت، ماهیت خمینی و همه اذناب او از خامنه ای تا رفسنجانی، خاتمی و روحانی و سایر آخوندهای دزد، شیاد، تبهکار و خونریز برای مردم ایران روشن و یقینا در وجدان هر انسان شریفی در هر گوشه جهان محکوم است.
2-      شرایط زمانی انتشار این سند انکارناپذیر؛ موقعیت مقاومت ایران و رژیم در کفه ترازوی تعادل قوا
این موضوع درست در زمانی افشا میشود که مقاومت ایران در یک تقابل و چالش بزرگ سیاسی در آنچه که گردهم آیی عظیم دهها هزار تن از هم میهنان و حامیان مقاومت ایران در فرانسه در حمایت از مقاومت مردمی و آنچه که «کهکشان» نامیده شده رو در روی این رژیم جنایتکار در یک صحنه جهانی پیروزی چشم گیری کسب کرد که هنوز آثار ضربه این حرکت بزرگ سیاسی بر ارکان دستگاه لرزان ولایت فقیه بطور روزمره کاملا مشهود و مطرح است. متعاقب آن، دیدار و ملاقات آقای محمود عباس رئیس حکومت خودگردان فلسطین با خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران نیز ضربه سیاسی دیگری را بر پیکر فرسوده این رژیم وارد آورد؛ بنابراین در تعادل قوای سیاسی روز بین مقاومت ایران و رژیم پابگور و زهرخورده و ولایت فقیه طلسم شکسته اش، این مقاومت در کفه بسیار سنگین این ترازو قرار گرفت و تعادل قوا را بنفع خود چرخاند. بالطبع افشای این نوار در چنین فضایی که رژیم حقیقتا در حضیض ذلّت و در غرقابی از بحرانهای داخلی و انزجار و تنفر عمومی از تمامیت این رژیم بخصوص در رابطه با وضعیت فلاکتبار اقتصادی و رفاهی مردم، افشای دزدیها و غارتگریهای نجومی و غیرقابل تصور از یکسو و از سوی دیگر بحرانهای بدون هیچگونه برون رفت منطقه ای بویژه در دوران شکستهای نظامی پیاپی در سوریه، یمن و عراق و نیز بی فرجامی برجام! قرار گرفته، صحنه را برای افشا کنندگان این نوار تاریخی از هر نگاه متناسب و کم هزینه تر ساخته است.در این رابطه که مهر تاییدی بر این واقعیت درخشان میگذارد خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران در تاریخ ۲۶/۵/۹۵ از قول سرپاسدار دژخیم شریعتمداری چنین نقل میکند: «اقدام احمد منتظری در انتشار فایل صوتی پدرش که به گونه‌ای یکسویه ضبط شده بود!، نمی‌تواند با برخی دیگر از رخدادهای این روزها مخصوصاً با همایش منافقین در پاریس و حضور رئیس سابق اطلاعات و استخبارات آل‌سعود در آن همایش و ترغیب منافقین به از سرگیری عملیات تروریستی در ایران بی‌ارتباط باشد... پیش از این نیز، همایش پاریس منافقین با حضور ترکی‌فیصل شاهزاده سعودی و مسئول سابق استخبارات آل‌سعود، احمد غزال نخست‌وزیر پیشین الجزایر، صالح الغالب وزیر اطلاعات اردن، محمد العرابی وزیر خارجه قبلی مصر، اعظم‌الاحمد از اعضای جنبش فتح و یار نزدیک محمود عباس - بهایی ایرانی‌تبار(!!!؟) و رئیس کنونی این جنبش - برنارد کوشنر، وزیرخارجه سابق فرانسه، خوزه لوئیس ساپاترو، نخست‌وزیر پیشین اسپانیا، نوت گینکریچ سخنگوی اسبق مجلس نمایندگان آمریکا، جان بولتن نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل، رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک و.. برپا شده بود. نگاهی به فهرست شرکت‌کنندگان نشان می‌دهد که؛
الف: تمامی آنها از دست‌اندرکاران اصلی سیاسی و اطلاعاتی آمریکایی، اروپایی و عربی هستند./
ب: تمامی آنها از مقامات سابق اطلاعاتی و سیاسی کشورهای متبوع خود هستند تا حضور آنها به معنای مداخله مستقیم کشورشان در این همایش تروریستی تلقی نشود!/ .../ و بالاخره، با توجه به شواهد و اسنادی که به آن اشاره شد حتی برای کندذهن‌ترین افراد و کسانی که فقط از اندک عقل سیاسی و بصیرت برخوردار باشند نیز نمی‌تواند کمترین تردیدی باقی بماند که اقدام احمد منتظری چه آگاهانه باشد و چه ناآگاهانه، در همسویی با تکفیری‌ها صورت پذیرفته ...«! صادق لاریجانی قاضی القضات خونریز خامنه ای نیز در همان جلسه فوق الذکر بر همین نکته تاکید میورزد:
«کشورهای غربی و اذناب منطقه‌ ای آنان با دعوت از منافقین به فرانسه و برگزاری همایش، سعی در حمایت از آنان دارند و متأسفانه برخی نیز در داخل به‌نحوی در حال همگامی با این جریان و تشویش اذهان عمومی هستند‌ اما باید بدانند قوه قضاییه هم‌چنان با اقتدار عمل خواهد کرد و هر گونه تشویش اذهان عمومی در اینگونه امور امنیتی مسلماً پیگرد قضایی خواهد داشت». پس با سرفرازی باید به دست اندرکاران و مسئولان برگزار کننده این همایش عظیم دشمن شکن «کهکشان«درود فرستاد و دست مریزاد گفت.
3-      درهم شکستن توجیه قتل عام به بهانه کاذب عکس العمل خمینی به عملیات فروغ جاویدان!
در طی بیست و هشت سالی که از این قتل عام که مصداق واقعی «جنایت علیه بشریّت» میباشد، میگذرد، سازمان مجاهدین با در دست داشتن بیشمار اسناد متقن و دادگاه پسند و شاهدانی که از این کشتار بیحد وحصرجان بدربرده در همه صحنه های حقوق بشری همواره در مورد برنامه نسل کشی از قبل طراحی شده خمینی و نزدیکانش برای امحای بازماندگان هرگونه حرکت سیاسی بویژه مجاهدین افشاگری کرده است. سازمان این توجیه را که گویا خمینی بدلیل انجام عملیات فروغ جاویدان دست به این عکس العمل زده و در صدد انتقام جویی برآمده را افشا نموده و آنرا قویا رد کرده است. آقای منتظری در آن زمان که تحت عنوان «امید امام و امت» در ایران مطرح بود چنین میگوید «...من نمیخواهم که خمینی جنایتکار معرفی شود...» پس اینکار را نکنید ...«بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده به دست شما انجام شده...»...«شما را درآینده جزء جنایتکاران تاریخ مینویسند ...» ...«این گونه قتل عام بدون محاکمه آنهم نسبت به زندانی و اسیر در دراز مدت قطعا به نفع آنهاست و دنیا «ما را» محکوم میکند...» در باره این نقشه شوم خمینی و توجیه خائنانه، بیشرمانه و ناجوانمردانه عده ای رذل و خودفروخته که درطول سالیان گذشته با خوشرقصی برای رژیم کوشیده اند تا گناه این قتل عام بیسابقه را به گردن مجاهدین و عملیات کبیر فروغ جاویدان بیاندازند، منتظری با یک عبارت ساده، آب پاکی را روی دست همه میریزد و میگوید: «پسر آقای خمینی ازسه چهار سال قبل میگفت مجاهدین از مجله خوانش... . تا روزنامه خوانش تا اطلاعیه خوانش همه باید اعدام شوند... اینها چنین فکری داشتند و حالا فرصت را مغتنم شمردند»! این قویترین دلیل در کنار استدلها و مشاهدات زندانیان سیاسی آن زمان در سرتاسر ایران است که گواهی میکنند رژیم از بهمن سال قبل از این کشتار در صدد آماده سازی این جنایت شوم تاریخی بوده است. بیشمار زندانیان سیاسی بر این حقیقت انکارناپذیر شهادت میدهند که رژیم در همه جا دنبال ریشه کن کردن مقاومت مجاهدین و سایر زندانیان مقاوم در زندانهای کشور بوده است.
البته خمینی که بدنیال شکار لحظه یی مناسب برای ارتکاب این جنایت تاریخیش بود، در پی عملیات فروغ جاویدان که میرفت تا رژیمش را واژگون سازد، فرصت را مغتنم شمرد و طی یک فتوا که اصل آن سند هم در کتاب آقای منتظری منتشر شده دستور داد که همه زندانیان سیاسی را بطور خاص مجاهدین که بر مواضع خود و بزعم دجال «سر موضع نفاق» باقی و استوار هستند اعدام کنند. او با تاکید بر واژه بی معنی و من درآوردی «نفاق و منافق» که تاکیدش روی سازمان مجاهدین بوده است در طول فقط چند ماه قریب سی هزار تن از رشیدترین فرزندان مبارز این میهن را که اکثریت عظیم آنان از میان اعضا و هواداران سازمان مجاهدین بوده و برخی نیز از گروههای دیگر منجمله چریکهای فدایی خلق در کمال قساوت و بیرحمی به چوبه های دار سپرد.

4-      تصریحات منتظری سند ارزشمند و تکاندهنده ای برای محاکمه آمران و عاملان این نسل کشی و جنایت علیه بشریت
افشای این سند تکاندهنده ضرورت محاکمه همه سران رژیم را از آغاز تا کنون در یک محکمه عدالت بین المللی بخاطر جنایت علیه بشریت که در پی فرمان کشتار زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز توسط خمینی انجام شد، بیش از هر زمان الزم آور مینماید. همانطور که در بالا عنوان شد، منتظری این قتل عام را بعنوان بزرگترین جنایت در جمهوری اسلامی که خود در شکل گیری آن بویژه تدوین پایه های ولایت فقیه نقش مرکزی و اصلی را عهده دار بوده، قلمداد میکند. او به کمیته مرگ متذکر میشود که نام آنها را در آینده در زمره جنایتکاران تاریخ خواهند نوشت. او تصریح میکند که: «... اینکه ما بیائیم بدون اینکه فعالیت تازه ای ازطرف زندانیان باشد اینها را اعدام بکنیم معنیش این است که همه دستگاه قضایی مان غلط کرده است.»
هم اکنون مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری! دولت روحانی کلیدساز و نیز آخوند حسینعلی نیّری رئیس دادگاه عالی انتظامی قضات هستند. آخوند ابراهیم رئیسی عضو مجلس خبرگان ارتجاع و یکی از مقتدرترین وبالاترین آخوندهای وابسته به باند خامنه ای است. وی تا چندی پیش دادستان کل کشور بود و اخیرا هم از سوی خامنه ای بعنوان رئیس آستان قدس رضوی منصوب شد. این مرکز چپاول در واقع یکی از بزرگترین ارکان قدرت اقتصادی و سیاسی در کل نظام ولایت فقیه میباشد و بهمین دلیل او را بعد از خامنه ای «شاه دوم» مینامند! این مرکز با به یغما بردن اموال عمومی بخشی از هزینه سرکوب و صدور تروریسم در خارج را از جمله هزینه غول آسای جنگ سوریه برای بقای بشار را نیز تآمین میکند. منتظری در این ملاقات خطاب به سردژخیم پورمحمدی نماینده وزارت اطلاعات تصریح میکند که «از مدّتها قبل برای این قتل عام برنامه ریزی شده بود و اطلاعات روی قتل عام نظر داشت و سرمایه گذاری کرد و شخص احمد آقا پسر خمینی از سه چهار سال پیش میگفت که مجاهدین از روزنامه خوان، مجله خوان، اطلاعیه خوان همه باید اعدام شوند... مجاهدین اشخاص نیستند، بلکه یک سنخ فکر و برداشت هستند، یک منطق هستند و منطق غلط را باید با منطق صحیح جواب داد. با کشتن حل نمیشود بلکه ترویج میشود ». منتظری درباره نقش جنایتکارانه رئیس قوه قضائیه وقت خمینی میگوید: «آقای موسوی اردبیلی در نماز جمعه میگوید همه اینها باید اعدام بشوند، بعد توی نماز جمعه (مردم) میگویند (شعار میدهند) منافق زندانی باید اعدام شود»!(منافق زندانی اعدام باید گردد!). این نوار یک سند انکار ناپذیر در مورد لزوم محاکمه سران رژیم جنایتکار ولایت فقیه بطور خاص مسئولان و دست اندرکاران قتل عام فراموش ناشدنی و نابخشودنی سال 1367 بدلیل نسل کشی و جنایت علیه بشریت میباشد.
تصریحات منتظری علاوه بر صحه گذاردن بر عدم مشروعیت نظام خونریز ولایت فقیه حاکم ازهمان آغاز دهه ۱۳۶۰ و انزجارعموم مردم ایران ازاین حکومت جلاد ولایت فقیه از یکسو و از سوی دیگر گواه حقّانیت مقاومت برای سرنگونی آن میباشد.
‏بنابراین تصریحات و تاکیدات آقای منتظری شهادت انکارناپذیردیگری درباره این واقعیت موحش است که قتل‌عام سال ۶۷ یک جنایت برنامه ریزی شده علیه بشریت است‌ که باید ملل متحد و بخصوص شورای امنیت، شورای حقوق بشرو عموم سازمانهای مدافع حقوق بشر ترتیبات برگزاری یک دادگاه بین المللی را برای محاکمه این جانیان اتخاذ کنند. همچنان که خانم رجوی در این باره به روشنی اعلام کرده است: «این دادخواهی یک وظیفه ملی ومبارزاتی و جزئی ازکارزار مردم ایران برای سرنگونی رژیم آخوندی و احقاق حق حیات سیاسی مردم ایران است... بی تردید جنبش دادخواهی مردم ایران آمران و عاملان قتل عام ۶۷ را پای میز محاکمه خواهد کشید...از خواست خود درباره محاکمه یک‌ به ‌یک سران رژیم بر سر این قتل عام دست برنخواهیم داشت ...».
در این میان ولی فقیه طلسم شکسته رژیم خامنه ای که نام منحوسش در همان اظهارات هیات مرگ درنشست با آقای منتظری مطرح شده با حمایت از آن جنایت در همانسال شریک جرم این قصابان بزدل است و باید در مقابل دادگاه پاسخگوی جنایاتش باشد. ضمن اینکه وی در آن زمان در مقام رئیس جمهور ارتجاع و در واقع بعنوان رئیس کشور نمیتواند از پاسخگویی و مسئولیت پذیری در قبال این قتل عام زندانیان سیاسی بیدفاع طفره رفته و تبری جوید.
‏سایر مقامات و مسئولین رده بالای نظام همچون رفسنجانی و دیگر حضرات جانی و تبهکار و همدست وی و نیز شخص ولی فقیه که همواره درطی ۲۸ سال گذشته به ترفیع مقام و مناصب همین جلادان خونریز مبادرت ورزیده، لاجرم باید در پیشگاه مردم ایران پاسخگوی سهم خویش در این جنایت باشند و مورد محاکمه و مؤاخذه قرار گرفته و به اشد مجازات محکوم گردند.
ضمنا هرگز از یاد نبرده و نخواهیم برد که استعمار نیز در طول سالیان دراز با سیاست مماشات خود در قبال این رژیم دست به چه فجایعی زده که مردم ایران با سنگین ترین قیمت هزینه آنرا پرداخته اند که از آن جمله تروریست نامیدن همین قربانیان و آنانکه شجاعانه ننگ ذلت در برابر رژیم را نپذیرفته و با همه توش و توان خود ایستادگی و مبارزه کردند، بوده است. آنان باید قویا از مردم ایران بخاطر این سیاست فرصت طلبانه و استعماری توجیه ناپذیرعذرتقصیر بخواهند، گرچه در پرونده سنگین آنان موارد بیشماری از این دست از جمله خیانت به دکتر مصدق پیشوار فراموشی ناپذیر مردم ایران و سایر موارد مشابه موجود است که کاملا قابل طرح برای یک داوری بین المللی میباشد.
‏در پایان باید به خونهای پاک این شهیدان و سربداران سرفراز و قهرمانان خاموش اما پرخروش مقاومتمان درود فرستاد و در مقابل ارواح پاک آنان سرتعظیم و تکریم فرود آورد که به یمن بذل جانهای پاک خود، نگذاشتند ابرهای تیره و تار اختناق مانع از پرتوفشانی آفتاب حقیقت در این زمینه شود و ماه تابان حقیقت و حقانیت خود را از پشت ابرها نمایان ساختند. همان زنان و دختران قهرمانی که بنا به گفته های جلاّدان مزبور در آن نوار، با ایستادگی بر مواضع استوار و خللی ناپذیرخود در دفاع از سازمان، آنها را به عجز و لابه کشانده و حسرت نوشتن حتی یک کلمه ندامت را بر دلشان نهاده بودند. مردان، زنان و دختران قهرمان مجاهد و مبارزی که جانانه و سرافراز با گامهای استوار بسوی چوبه های دار روانه شده و برطنابهای دار بوسه زدند و تاریخ مقاومت خونین مردم ایران را جانانه رقم زدند. آنها که با پذیرش شهادت در آن جدال خونین بین انتخاب مرگ و زندگی خفّت بار و تسلیم، برای ایران و ایرانی در عوض آبرو و حیثیت و شرف مبارزاتی آفریدند. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد!
بیست و هشتمین سالگرد قتل عام ۱۳۶۷
پاریس