خاورمیانه شاهد شکلگیری قطببندی جدیدی است. تاریخچه این تحول به چند سال پیش برمیگردد و در بطن این تحول شکستهای پیدرپی سیاست مماشات آمریکا در قبال رژیم آخوندی حاکم بر ایران است.
جلودار این قطببندی جدید عربستان سعودی است. عربستان در طی یک دهه شاهد عقبنشینی پیدرپی آمریکا در قبال ایران بوده.
در آغاز این عقبنشینی سیاست آمریکا در عراق بود که به ایران نقشی فعال در امور داخلی عراق داد که نتیجه آن عمیقتر شدن سیاست پاکسازی قومی رژیم ایران علیه اقلیت سنی عراق بود. این عمل آمریکا باعث شد که حاکمان تهران حوزه نفوذ خود را و بهاصطلاح خاکریزهای استراتژیک خود را گستردهتر کنند. بعد از بهار عربی و مشخصاً بعد از تحولات مصر سیاست آمریکا و به رسمیت شناختن اخوان المسلمین تنش هر چه بیشتر آمریکا و عربستان سعودی شد. عربستان سعودی بنا به مدارک منتشرشده در ویکی لیکس سعی داشت آمریکا را قانع کند که سر مار در تهران است ولی سیاست سازان آمریکا اولویت سیاست خارجی و مهمترین چالشها برای آمریکا را در آسیای جنوب شرقی ارزیابی کرده و تمرکز خود را بر تهدید چین در درازمدت ارزیابی کرده و ازاینرو در سخنرانی بعد از زهر خوران اتمی رژیم اوباما قلب مطلب را گفت. او گفت که ایران یک نیروی بزرگ در منطقه خاورمیانه است و حق دارد که بازیگر اصلی در این منطقه باشد. احتمالاً این گفتار زنگهای خطر را در جده به صدا درآورد. البته پارامترهای دیگری هم در کار بود. به سرکار آمدن پادشاه جدید عربستان و شکلگیری تیم جدید حول او. با انتصاب وزیر خارجه جدید عربستان که سفیر سابق آن کشور در آمریکا بوده ما شاهدی شتاب جدید در فعالیتهای دیپلماتیک عربستان در جهان عرب و کشورهای اسلامی بودیم. از طرفی هم مصر که یکی دیگر از بازیگران اصلی در سیاستهای جهان عرب است بعد از موضعگیری آمریکا بعد از به سرکار آمدن اخوان المسلمین و سقوط آن توسط جنبش مردمی تصمیم گرفت از آمریکا فاصله گرفته و برای فهم آمریکا از این قصد قرارداد خرید سلاح با روسیه بست. بحران یمن و اهمیت آن برای امنیت عربستان به حدی بود که آنها تصمیم به دخالت مستقیم گرفته و از روی بیاعتمادی به امریکا حتی آمریکا را از قصد خود برای حمله به یمن مطلع نکردند. موضع ذلتبار امریکا در قبال جنایات اسد در سوریه و مذاکرات هسته ایی با ایران و دادن پوئن های اساسی به آخوندها عربستان هر چه بیشتر به سمت پیشبرد یک سیاست منطقه ایی مستقل از آمریکا روان کرده. در جهت پیشبرد این هدف عربستان باهدف جدا کردن حماس از رژیم آخوندی اقدام و کمک به پادرمیانی بین حماس و مصر کرد و تسهیلاتی را برای آنها در قطر به وجود آورد. همچنین با نزدیکی هر چه بیشتر با ترکیه و سیاست متحد در حمایت از اپوزیسیون سوریه ترکیه را به نقش فعالتر با کشورهای منطقه تشویق کرد تا جایی که رجب طیب اردوغان در سخنرانی خطاب به کشورهای اروپایی گفت که اگر ما را در اتحادیه اروپا نپذیرید ما با جایگاه تاریخی خودمان که همان منطقه خاورمیانه است خواهیم پیوست. مجموعه این شواهد حاکی از آن است که عربستان با اتکا به کشورهای منطقه خواهان شکلگیری جریانی است که چرخش جدیدی در رابطه با رژیم آخوندی ایجاد کند. در قلب این سیاست و بسیج علیه رژیم نقش مقاومت ایران برجسته است. در طی سه ده که تحولات منطقه کل جهان را تحت و شعاع قرار داده تنها یک جریان از دل این بحرانها بااقتداری بیشتر سربلند کرده. این مقاومت درصحنه بین اللملی با شکل دادن یک اجماع گسترده توانسته راهحل ملموس و واقعی برای خنثی کردن تهدیدهای رژیم عرضه کند. بحث سرنگونی توسط مقاومت ایران در حال حاضر جدیترین و واقعبینانهترین راهحل برای حفظ صلح در خاورمیانه است. این پیام را هم نیروهای منطقه پیش از قدرتهای غربی درک کردهاند زیرا در معرض تهدید مستقیم رژیم قرار دارند. تحولات در منطقه از یکسو و شکستهای پیدرپی رژیم چه در سوریه و یمن و چه جام زهر اتمی شرایطی را ایجاد کرده که بهشتاب سرنگونی افزوده. رژیم تمامی سرمایههای استراتژیک خود را به قمار گذاشته از اتمی تا حزبالله و اسد و شواهد حاکی از شکست اقدامات رژیم دارد. مهمترین تحول گردهمایی مقاومت شرکت امی ترکی فیصل و پیام او به سرنگونی رژیم بود. این تحولی است که رژیم پیام آن را خوب گرفته. نفوذ عربستان در جهان عرب و کشورهای اسلامی این پیام را بین این کشورها عمق خواهد داد و فشار را بر رژیم ضریب خواهد زد.