۱۳۹۴ شهریور ۲۷, جمعه

شاهرخ زمانی.یک آرمان , یک عقیده ویک راه


شاهرخ زمانی.یک آرمان , یک عقیده ویک راه
محمد امیرخیزی
بیاد شاهرخ زمانی
دیشب حالم از بابت شهادت مظلومانه هم بندی سابقم خیلی گرفته بود بدون نیت خاصی سایتهای خبری را نگاه میکردم ، یکدفعه چشمم به یک مصاحبه ای افتاد که دلم را کباب کرد ومیدانم دل شاهرخ هم در گور لرزید، خانم مسیح علی نژاد با دختر شاهرخ انجام داده بودند، انگار نه شاهرخی تا چند روز قبل وجود داشته ونه خانم علی نژادی،
پنجسال حبس بدون مرخصی وتلفن وملاقات حضوری و عدم اجازه در مزار وختم مادرش وعروسی دخترش ، باید از خانم علی نژاد پرسید: در آن مدت ۵ سال که شاهرخِ اسطوره داشت با تک تک سلولهایش در زندان جهنمی رژیم محبوب شما مقاومت میکرد ، شما کجا بودید؟ اگر خودتان خجالت میکشید، من میگویم شما ودستگاه مماشات با رژیم دنبال بزک کردن چهره کریه آنهائی بودید که قاتل شاهرخ وشاهرخها هستند ، اگر غیر از اینست از صدها بیانیه وصدای اعتراض وداد خواهی ایشان کدام را پوشش دادید که شاهرخ با آنها می جنگید ، اگر واقعآ دلتان به شاهرخ سوخته اینرا بدانید
شاهرخ یک آرمان ...یک عقیده ویک راه ... بود وهم اینک هم ادامه دارد تصور نکنید شاهرخ مرده و شما مثل لاشخورهامیخواهید لقمه ای چرب ونرم برای خودتان بکَنید واز

آب گل آلود ماهی بگیرید ، نه ، او زنده است و فریادش ازدست آنهائی که شما تعریف وتمجیدشان میکنید وبرایشان گریه وزاری در جلوی کامپیوتر میکنید بلند است و ندای سرنگونی رژیمش با همه جناح هایش در گوشها طنین انداز است واز افراد مزدوری مثل شما ها نفرت داشت ، همین حالا هم اینگونه است، شاهرخ هر وقت اسم رادیو فردا وبی بی سی و صدای آمریکا می آمد بر می آشفت وباتمام وجودش با نفرت از مماشات خونش بجوش می آمد و میگفت : که هر کس که کوچکترین انتظاری از آنها داشته باشد یک احمق بتمام معنی است وکلام آخر از شما میخواهم لقمه را باندازه دهانتان بردارید که در خور شخصیت والای شاهرخ نیستید ، در زمین خود بازی کنید با ارزشهای مقدس خلق بیش از این بازی نکنید در غیر اینصورت آنچه دوستان شما وآن قهرمانان قلابی تان درزندان بسر شاهرخ آوردند افشا خواهم کرد یک نفر را نام ببرید ازدوستان شما که درزندان رابطه خوبی با شاهرخ داشتند ویاپای بیانیه های شاهرخ را امضا کردند ودل بی آلایش شاهرخ از امثال شماپر خون بود.
همین بیانیه تسلیت زندانیان سیاسی گوهر دشت را که دکتر سیف زاده وسی ونه نفر دیگر امضا کزده اند امضای حتی یک نفر ازدوستان شما که جایزه صلح هم داده اند در پای بیانیه تسلیت هم نیست اسم شاهرخ ممنوع بود در بین آنها ، یعنی نه شاهرخی بوده ونه شاهرخی رفته البته اینهارا بپای شما نمینویسم ولی همه ازیک قماشید ولی حالا مرده اش عزیز شده ؟ زنده ومرده شاهرخ فریاد سر نگونی سر میدهد که استخوانهای شمارا میلرزاند در تشییع جنازه هم دیدید که همه ندای ماهمه شاهرخ هستیم میدادند راه شاهرخ راه ماست میگفتند ، آنوقت شما چطور بخودت جرات دادی که از غفلت دختر شاهرخ سوء استفاده کنی ؟ اگر من جای او بودم میگفتم شما تا حالا کجا بودید که شاهرخ را یاران شما شکنجه ها دادند انفرادیها بردند تهدید به مرگش کردند وجودش را انکار کردند ومجبور به اعتصاب غذای پنجاه روزه کردند که هیکل صد کیلوئیش پنجاه کیلو شد وبا امواج دیوانه کننده وکشنده پارازیت بجانش افتادند ، نوشته های شاهرخ را برو بخوان، همان نامه شاهرخ به دخترش را بخوان اگر از فریادرعد آسای شاهرخ تنت به لرزه نیفتاد آنوقت بیا با هم بندیانش ویا پدرش مصاحبه کن وجرآت کردی چاپ کن .