۱۳۹۵ مرداد ۲۷, چهارشنبه

هادی مظفری:‌ چرا باید ببخشیم یا فراموش کنیم؟!

هادی مظفری:‌ چرا باید ببخشیم یا فراموش کنیم؟!
پرورده روزگاران با دست زخمی خویش
خونین ترین گلها در قلب این گلستان
از باد و برف و بوران هرگز نمی هراسیم
ما حرمت بهاریم در ماتم زمستان
بیست و هشت سال از جنایت فجیع خمینی جلّاد و همپالگی های جنایتکارش سپری شده است. روزها، هفته ها و ماه ها به سرعت برق و باد عبور کرده اند و بسیاری از حوادث و اتفاقات و خاطره ها را با خود برده اند و از ذهنها محو کرده اند. یاد و خاطره آنها اما هنوز بکر و دست نخورده در حافظۀ زمان جاری و ساری باقی مانده است.


عجبا! دژخیمانی از جنس پلشتی و عصاره های پلیدی به سراغت می آیند و تو را که هنوز حتی شانزده بهار از عمر کوتاه خویش را تجربه نکرده ای مخیر می کنند به ماندن یا رفتن. به نفی راهی که قدم در آن گذارده ای یا به غارت رفتن جان و تو با صلابتی که شاید نمونه اش را در طول تاریخ کمتر بتوان سراغ گرفت، به مرگ سرخ لبخند می زنی و بر طناب دار بوسه می دهی.
در رؤیای حکومتی بی دغدغه و آسوده به گناه آزادیخواهی و عدالت از تو جان گرفتند و از آن روز تا همین لحظه یکدم از کابوس مکافات اعمالِ خویش، راحت سر به بالین نگذارده اند که اگر جز این بود اصلا چه نیازی بود به این بی شمار اعدام و شکنجه و زندان؟!.
بی شک و به یقین فلاکتی که امروز گریبانِ ردا بردوشان و عمامه به سرها را گرفته و از ماه به چاه شان در افکنده، حاصل برکت خون سرخ و گرم و جوشان تو بوده است. خونی که هرگز بر تارک تاریخ نخواهید خشکید و تر و تازه و گرم آنچنان که گویی همین لحظه بر زمین ریخته شده است، همیشه عامل و انگیزه ای شگرف برای ادامه دهندگان راه سرخ تو خواهد بود.
آری! بیست و هشت سال سپری شده است اما تو آنگونه رفته ای که عبور بیست و هشت قرن دیگر نیز، شامل مرور زمانت نخواهد کرد.
یک سند مستند برای جنایت علیه بشریت:
انتشار فایل صوتی آقای منتظری در حضور عاملان اصلی قتل عام، پس از نزدیک به سه دهه سند غیرقابل انکاری است از مظلومیت شهدای قتل عام از یکسو و شقاوت و بیرحمی دست اندرکاران این فاجعۀ ضدّ بشری از سوی دیگر. از اقرار عوامل مرگ و کشتار به حقارت خویش در مقابل نوجوانان و جوانانی برآمده از نسل انقلاب که سر در پی آزادی تا پای جانِ شیرین ایستادند و جلّاد آدمکشی مانند حسینعلی نیری را وادار به اعتراف به عجز و ذلت و زبونی در مقابل عزم و ارادۀ خویش نمودند. او خطاب به آقای منتظری می گوید:
«من پریروز که فقط دختران را می دیدم اصلا داغون شده بودم یعنی به التماس افتادیم که این فقط دو خط بنویسد و ما بگیم برگرده زندان».
سراسیمگی و برآشفتگی عوامل ریز و درشت رژیم از انتشار این فایل صوتی نیز گویای این حقیقت است که سند مستند مهمی از پرده بیرون افتاده است. امروز و با وجود این سند دیگر هیچ ارگان بین المللی نمی تواند بهانه ای برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت خویش در قبال جنایت علیه بشریت داشته باشد. حالا دیگر درخواست اعلام این جنایت بزرگ بعنوان جنایت علیه بشریت از سازمان ملل و دیگر سازمانهای بین المللی حقوق بشری و فراخوان جهت محاکمۀ عاملان و آمران قتل عام، خواستۀ بزرگ و غیر ممکنی نمی تواند باشد.
در این میان اما مضحک تلاشهای سربازان بدنام و ادارۀ اطلاعات قم و دادگاه ویژه روحانیت و تهدید به برخورد جدی قضایی و بازداشت، جهت تحت فشار قرار دادن فرزند آقای منتظری برای برداشتن فایل صوتی از روی سایت و تکذیب اصالت آن به هر نحو ممکن بود که البته در مورد اول یعنی حذف فایل موفق هم شدند اما اینها ظاهرا نمی دانند که اگر آبروی رفتۀ رژیم طی این سی و هفت سال قابل بازگشت بود، اثرات و تبعات این فایل صوتی نیز که به سرعت مرزهای ایران را درنِوردید و به اقصی نقاط جهان رسید، به همین سادگی ها پاک خواهد شد و از بین خواهد رفت. اینها هنوز درک نکرده اند که با آویختن عباها و پرتاب عمامه ها نمی توان سد راه تابش انوار حقیقت گردید!
مضحک تر از تلاشهای سربازان بدنام، وجود یکی از عوامل قتل عام در راس وزارت دادگستری حکومت است. آنهم از طرف دولتی که خود را دولت تدبیر و اعتدال می نامد. یک دهن کجی شرم آور نسبت به حقوق انسانهای تحت ظلم و ستم. روحانی کار را به دست کاردان سپرده تا اگر از پس تورم و ایجاد یک فضای امن و آرام برای شهروندان نمی تواند برآید، لااقل مدال رکورد زدن در امر اعدام را به سینه بچسباند.

اگر پس از این حاکمیت روسیاه در رؤیای یک دموکراسی به سر می بریم اولین شرط آن رسیدگی به دادخواهی پدران و مادرانی است که حتی از محل دفن عزیزان خویش هم خبر ندارند. یک محاکمۀ علنی و عادلانه به مثابه درس عبرتی برای تمامی جنایتکاران، فراتر از مرزهای جغرافیایی و مذهبی و نژادی خواهد بود تا همگان بدانند که هیچ جنایتی بی مکافات نخواهد ماند. کاری که اروپائیان هنوز در قبال جانیان و آدمکشانِ دوران هیتلر انجام می دهند و پیرمردهای بالای هشتاد و نود سال را پس از محاکمه روانۀ حبس می کنند.
گستاخی رژیمی که در سالگرد قتل عام، باز دست به قتل عام می زند و رشیدترین جوانان هموطن و سنی ما را نیز دستجمعی و گروهی اعدام می کند، هرگز قابل گذشت و چشم پوشی نیست. آخوندهای جانی و در راس آنها ولی فقیه «چندش آور»شان باید بدانند که حتی قطره ای از خونهای پاک به ناحق ریختۀ شهیدان راه آزادی از آغاز حاکمیت انسان ستیزشان تا روز سرنگونی، بی پاسخ نخواهد ماند و مرور زمان هیچ خدشه و خللی در راه این مهم ایجاد نخواهد کرد.